چندی پیش مطلبی با عنوان « بررسی ادعاهای پزشک ایرانی مقیم آمریکا؛ خام گیاهخواری دوای همه دردهاست؟!» در وب سایت خبرآنلاین منتشر شد که می توانید آنرا از لینک زیر مطالعه بفرمایید:
متنی که درزیر مشاهده می کنید پاسخی است به مطلب منتشر شده در خبرآنلاین:
جای بسی خوشوقتی است که بررسی موضوع تغذیهی صحیح برای انسان و ارتباط آن با سلامتی او و محیط زیستش به جامعه ی پزشکی راه پیدا نموده و توجه متخصص محترمی را به خود جلب کرده اگرچه پرداختن ایشان به منظور رد٬انتقاد و برخورد ناباورانه به این مقوله و تکذیب این ارتباط همه جانبه بوده و جای خوشوقتی بیشتر که این برخورد برای من فرصت روشن نمودن گمراهی ها و کج فهمی ها در باره ی شیوه ی زندگی گیاهخواری و خام گیاهخواری را فراهم آورده است.
زمانیکه پزشک مجارستانی قرن نوزدهم دکتر ایگناز سملویس نظریه ی خود در مورد شستشوی دست پیش از ورود به اتاق عمل زایمان را برای جلوگیری از مرگ و میر پردامنه ی زنان پس از وضع حمل در بیمارستانها به جامعه ی پزشکی اعلام داشت مورد تمسخر و انکار شدید از طرف همکارانش قرار گرفته و نهایتا از بیمارستان اخراج گردید. اگر چه صحت گفته ی دکتر سملویس در عمل ثابت شده بود برخی از پزشکان با عصبیت برخورد او را غیر علمی و توهین آمیز به شخصیت و نظافت خود اعلام نموده بدلیل اینکه او نتوانسته دلایل علمی برای نظریه ی خود فراهم کند آنرا رد نمودند.
سالها بعد پس از آنکه لیستر میکرب شناس فرانسویِ هم عصر پاستور نظریه ی سملویس و وجود جرم را در آزمایشگاه به اثبات رسانید نظریه ی سملویس چنان از بدیهیات گردید که امروزه اگر پزشکی بر خلاف آن عمل کند مورد تمسخر و انکار قرار گرفته احتما ل پایان دادن به کارش وجود دارد.
در طول عمر کوتاه پزشکی مدرن بخصوص در کمتر از یکصد سال گذشته که این نوع نگرش به بیماری خود را حاکم بلامنازع عرصه ی درمان ساخته و تمامی روشهای درمانی ماقبل خود را با عناوین «غیر علمی» متحجر و عقب مانده از صحنه راند ه است وهمزمان با رشد و گسترش بی سابقه ی کمپانیهای دارویی و نفوذ عظیم آنها در جامعه ی پزشکی که تجویز دارو را تفکر غالب و مسلط بر تئوری درمان گردانیده مبحث تاثیر تغذیه و نحوه ی زیست بشر در ایجاد و یا جلوگیری و درمان بیماریها به ناباوری و تمسخر گرفته شده به نوعی عقب ماندگی و تحجر نسبت داده میشود.
تنها در چند سال اخیر است که بدلایل مختلف از جمله مشکلات موجود در پزشکی مدرن از جمله ناتوانی در درمان بیماریها توسط دارو٬افزایش میزان بیماریهایی مانند اپیدمی چاقی و بیماری قلب که ارتباط روشن و آشکار با نحوه ی زندگی و نوع تغذیه دارند و همچنین هشیاری عموم مردم نسبت به تغذیه ی صحیح و تاثیر آن در سلامت خود و محیط زیستشان درهای تفکر و اندیشه ی جامعه ی پزشکی با احتیاط بر روی اهمیت تغذیه و نقش مواد غذایی در ایجاد بیماریها آهسته باز گردیده است.
فراموش نکنیم در زمانی کمتر از چهل سال پیش ارتباط بین مصرف سیگار و بیماریهایی مانند سرطان٬ قلب و عروق٬ دستگاه گوارش٬ تنفسی٬ سکته و…از طرف جامعه ی پزشکی مطلقا انکار میشد. پزشکان نه تنها خود سیگار میکشیدند بلکه کشیدن سیگار را برای آرامش اعصاب به بیماران خود توصیه مینمودند.
البته خام خواری و خام گیاهخواری نه پدیده های جدیدی هستند و نه من افتخار بوجود آوردن این پدیده ها را داشته ام. قدمت خامخواری به قدمت پیدایش موجودات بر کره ی زمین باز میگردد و قدمت خام گیاهخواری به پیدایش بشر بر کره ی زمین در حدود یک میلیون سال پیش.
خام خواری قانون طبیعت است. هیچ حیوانی در طبیعت غذای خود را تغییر شکل نداده بلکه بصورت طبیعی آن به مصرف میرساند.
خام خواری تنها یک نحوه ی تغذیه نیست. روش زندگی است. این روش٬ زندگی کردن بر مبنای قوانین طبیعی را در مد نظر دارد. این قوانین در وهله ی اول شامل تغذیه ی سالم برای انسان٬ تغذیه ای که طبیعت برای او مقرر داشته در کامل ترین و دست نخورده ترین فرم آن است. این نوع تغذیه به همراه سایر عوامل طبیعی که طبیعت برای رشد و نمو تمام موجودات فراهم نموده و از قبیل هوا و آب آشامیدنی سالم و تمیز٬ فعالیت بدنی کافی و روزمره٬ استراحت و خواب به میزان مورد نیاز٬ آرامش اعصاب و دوری از استرس و سرانجام استفاده از نور آفتاب میباشند سلامتی بدن انسان را تامین میکند.
خامگیاهخواری یک روش درمان نیست همچنانکه گیاهخواری و یا مصرف دارو باعث درمان نیستند.
بدن خود درمان است. و این خاصیتی است که از طرف طبیعت در تک تک سلولها ی بدن موجودات بودیعه گذاشته شده. بدن استخوان شکسته را جوش میزند. بدن پوست پاره شده را بر هم میاورد. بدن زخمها را شفا میدهد. بدن آنزیمها و هورمونهای لازمه را در هر لحظه و بر مبنای نیاز ِ آن لحظه ترشح میکند. بدن هضم میکند جذب میکند. مو و ناخن میرویاند. بدن میلیاردها سلول را که هر کدام به تنهایی کارخانه ای از تولید٬ تجزیه٬ ترکیب٬ بازسازی٬ ترشح و٬ تصفیه میباشند در هر لحظه کنترل و کار آنها را با یکدیگر هماهنگ کرده معجزه ای به نام حیات و ادامه ی آنرا بوجود میاورد. معجزه ای که مغز امروز بشر از کشف و درک چگونگی آن عاجز است. در حقیقت کلیه ی اعمال حیاتی بدن خودکار هستند و امکان شناخت و انجام آگاهانه ی این اعمال بطور ارادی نه تنها امکان ناپذیر بوده بلکه به تخریب و مختل کردن آنها میانجامد.
نفس کشیدن خودکار است. سعی کنید آگاهانه نفس بکشید تا ببینید چه میزان تمرکز و انرژی از شما مطلبد. امکان تمرکز بر تمام اعمال خودکار بدن بطور هم زمان در ذهن نمیگنجد حال آنکه مغز ما و بدن ما بطور خودکار همه ی آن اعمال را انجام میدهند.
بدن در هر لحظه و در سطح سلولی توانایی شناسایی و رفع و تعمیر یا از بین بردن هر ماده ای که ادامه ی حیات موجود را به خطر میاندازد دارد و این عمل مطلقا خودکار بوده و بدون آگاهی موجود زنده انجام میشود
بیماری در نتیجه ی تغذیه و روش نادرست زندگی بوجود میاید چرا که عوامل ناسازگار و غیر طبیعی کار و روند طبیعی بدن را مختل نموده با تجمع مواد شیمیایی آشنا و نا آشنا قدرت پاکسازی را اشباع نموده امکان پاکسازی و بازسازی را سلب مینمایند
موجودات طبیعت که در مورد غذا و نحوه ی زندگی خود مانند انسان ِ سالیان اخیر دچار سردرگمی و گیجی نیستند بیمار نمیشوند. حیوانات خانگی اما که با انسان زندگی کرده تغذیه و روش تحمیلی زندگی از طرف او را میپذیرند به بیماریهای مختلف و مشابه خود انسان مانند دیابت٬ چاقی٬ بیماری قلبی٬ آرتروز٬ اختلالات غدد٬ سرطان و…دچار میشوند
انسان محصول طبیعت است و سرپیچی از قوانین طبیعی چنانکه در عمل نشان داده شده نه تنها سلامت بلکه بقای او را به خطر انداخته است.
در پناه یک تغذیه ی سالم بیش از ۹۰ در صد بیماریها و به همراه آن قرص و داروها را میتوان یکسره دور ریخت.
اینکه مواد غذایی در اثر حرارت تغییرشکل پیدا میکنند پدیده ی شناخته شده ای است که به تجربه دریافته و در آزمایشگاههای علمی به اثبات رسانده ایم.
همگی به خاطر داریم که در دبیرستان در آزمایشگاه شیمی برای اینکه ماده ای را تغییر دهند با آن در درجه ی اول چه میکردند؟ درست است. به آن حرارت میدادند
حرارت نه تنها بر ویتامینها و موادمعدنی تاثیر میگذارد بلکه ساختمان پروتئین ها را تغییر شکل داده چربیها را نیز به صورت مضر و سمی برای بدن در میاورد. بهترین نمونه ی تغییر ساختمان و شکل پروتئینها سفیده ی تخم مرغ است که در اثر حرارت تغییر شکل و ساختمان و رنگ و مزه میدهد. پروتئین و چربیهای موجود در گوشت هم در اثرحرارت دیدن دچار همین تغییر آشکار میگردند.
آکریل امید که ماده ای سمی و سرطانزا ست تنها یکی از مشتقات شناخته شده ی ناشی از حرارت دیدن گوشت و مواد نشاسته ای است.
علاوه بر این آنزیمهای گوارشی تنها در درجه حرارت بدن است که قدرت فعالیت دارند.
این آنزیمها مولکولهای حساسی هستند که در حرارتهای بالاتر یا پایین تر از بدن قدرت فعالیت هضم و جذب را از دست داده و یا بطور کامل قادر به فعالیت نیستند یعنی غذاها در درجه حرارت نزدیک به درجه حرارت بدن از بهترین حالت هضم و جذب توسط آنزیمها برخوردار هستند و غذاهای داغ یا یخ زده فعالیت آنزیمها را مختل کرده پروسه ی هضم و جذب را ناکامل میگذارند.
تاثیر حرارت دیدن در تغییر شکل مواد غذایی و ایجاد بیماریهای جدی در انسان و حیوان آنچنان مورد توجه سازمانهای بهداشت جهانی قرار گرفت که کمیته ای بین المللی در اروپا برای بررسی سموم ناشی از حرارت دادن گوشت و مواد غذایی Heat Generated Food Toxins , HEATOX در سال ۲۰۰۳ تشکیل گردیده کار خود را تا سال ۲۰۰۷ ادامه داد. وظیفه ی این کمیته آن بود که تاثیر سموم ناشی از حرارت دادن غذاها را در تولید بیماریهای مختلف از جمله سرطان اندازه گیری نماید. یکی از توصیه های این کمیته پس از پایان کار این بود که از حرارت دادن مواد غذایی تا حد امکان پرهیز نموده میزان و زمان حرارت را کاهش دهند.
و اما اینکه گیاهخواری صحیح روش تغذیه ی سالمتری برای انسان و محیط زیست اوست و رژیم گیاهخواری در پیشگیری یا درمان بسیاری از بیماریها ی رایج قرن نقش غیر قابل انکاری بازی میکند و اینکه رژیم گیاهخواری صحیح رژیم کاملی برای انسان بوده نه تنها نیازی به مصرف مواد حیوانی وجود ندارد بلکه مصرف آنها به شکل امروزی موجب بیماریست را سالهاست که دیگر حتی انجمنهای تغذیه و پزشکی بین المللی نیز علنا پذیرفته و اعلام کرده اند
آمار اینکه گیاهخواران در کل نسبت به همه چیز خواران سالم تر بوده میزان بیماریهای مختلف و کشنده ی قرن در آنها کمتر است آنچنان فراوان و آنچنان غیر قابل انکار است که دیگر ژورنالهای پزشکی امروزه مملو از مقالاتی در مورد ارتباط مصرف مواد حیوانی نه فقط با سکته و سرطان دیابت بلکه با بیماریهایی مانند کولیت اولسروز و کرونز که تا به امروز به آنها نام بیماریهای خو ایمنی داده بودند میباشد.
هوموسیستئین که امکان ابتلا به بیماری قلبی را بالا میبرد در اثر مصرف گوشت و مواد حیوانی بوجود میاید و نه مواد گیاهی و این یکی از دلایل ازدیاد بیماری قلبی در همه چیز خواران در مقایسه با گیاهخواران است.
اینکه تک تک پزشکان یا متخصصین در پراکتیس روزمره ی خود تا چه حد این یافته ها و دانستهها را بکار میبرند موضوع دیگری است چون متاسفانه هنوز هم اکثر پزشکان به جای اینکه در درمان مشکلاتی مانند چاقی٬ کلسترول و ازدیاد قند و فشار خون رژیم گیاهخواری صحیح و اجتناب از مواد حیوانی را به بیماران توصیه نمایند با شما متخصص محترم هم صدا شده مکررا اعلام میکنند که گیاهخواری مشکل است وقابل اجرا نیست چنانکه شما در مقاله ی خود چندین بار به مشکل بودن و غیر قابل اجرا بودن رژیم خام گیاهخواری اشاره میفرمایید. باید عرض کنم که ترک سیگار و مشروب و هرویین هم مشکل است. کلا ترک همه ی اعتیادها مشکل است چنانکه ترک اعتیاد به شکر و روغن و مواد حیوانی. مشکل در اندیشه و نگاه ماست که وجود دارد. نگاه که تغییر پیدا کرد مشکل هم آسان خواهد شد.
بدن از اجزا مجزا از یکدیگر ساخته نشده یکپارچه بوده و یکپارچه عمل میکند. به همین ترتیب مواد غذایی موجود در یک میوه مثلا گوجه فرنگی نیز بصورت مجزا از مواد دیگر موجود در گوجه فرنگی در بدن عمل نمیکند. بدین معنا که مواد مختلف در هضم و جذب یکدیگر تاثیر میگذارند. بعنوان مثال در آزمایشگاه ثابت شده است که وقتی یکی از فیتوکمیکالهای موجود درکلم بروکلی را که خاصیت ضد سرطانی دارد استخراج نموده به تنهایی مصرف میکنند خاصیت ضد سرطانی آن در بدن کاهش یافته مساوی با مصرف کل بروکلی نیست
اینکه یک ماده ی مجزا شده از یک محصول غذایی در آزمایشگاه چگونه عمل میکند تا اینکه کل آن محصول غذایی در بدن دارای چه پروسه ایست دو موضوع متفاوتند
بدن و پروسه های آن دینامیک بوده در هرلحظه تحت تاثیر هزاران عامل متغیر قرار دارند. پدیده های آزمایشگاهی اما استاتیک هستند و بشر قادر نیست تمام متغیرهای مختلفی که در پروسه های طبیعی در حال عمل و تاثیر میباشند را در آزمایشگاه بازسازی کنند
اینکه یک ماده ی مجزا شده از گوجه فرنگی یعنی لیکوپن در آزمایشگاه در اثر حرارت قابلیت جذب بیشتری از خود نشان میدهد مبنای اینکه گوجه فرنگی در بدن انسان چگونه هضم و جذب خواهد شد نمیتواند باشد.
میزان نیاز بدن به پروتئین٬ چربی٬ کربوهیدراتها وکالری امروزه بر مبنای نیاز جامعه ی پخته
خوار و مصرف مواد غذایی تغییر شکل و خاصیت یافته تعیین گردیده و میگردد
تغذیه ای که مبتنی بر مصرف مواد بصورت طبیعی آنهاست حواس چشایی و بویایی و بینایی و آنزیمها و هورمونهای گوارشی را با مزه ها ورنگها و طعم های مصنوعی گمراه ننموده از حالت طبعی خود دور نمیکند. یک خام گیاهخوار بر مبنای پیام بدنش غذا میخورد نه بر مبنای ارقام تعیین شده در آزمایشگاهها. اگر هم بر فرض به گفته ی شما به بیست عدد موز احساس نیاز کند بیست عدد موز میخورد و اگر حس گرسنگی اش با مصرف یک یا دو عدد موز ارضا گردید دست از خوردن میکشد. این غذاهای تغییر شکل یافته هستند که چون فاقد ارزش غذایی کافی بوده و برای بدن نا آشنامیباشند گرسنگی سلولی را ارضا ننموده شخص ناچار از مصرف اضافه است و این یکی از دلایل اپیدمی چاقی است که امروزه بشر با آن دست در گریبان بوده و به جای آنکه راه چاره را در طبیعت و غذاهای طبیعی بیابد باز هم به کجراه رفته و خود را در پیچ و خم آزمایشگاهها برای یافتن دارو یا غذای معجزه گر گم میکند.
وجود قهرمانان خام گیاهخوار بین المللی در حد المپیک بازیهای ورزشی در عمل نشان داده که خام گیاهخواران بر خلاف گفته ی شمانه تنها در تامین کربوهیدراتها و منابع انرژی برای بدن دچار مشکل و کمبود نیستند بلکه منابع سالمتری که در راستای عملکرد فیزیولوژیک و طبیعی بدن است را در اختیار او مینهند. با مصرف ۱۵۰ گرم ماده ی قندی از قندهای تصفیه شده میتوان شخص را دچار گلوکز اوریا یعنی ترشح گلوکز در ادرار نمود ولی با مصرف یک کیلو انگور که بیش از ۲۵۰ گرم قند طبیعی دارد و یا مصرف بیست عدد موز کوچکترین اثری از قند در ادرار مشاهده نخواهد شد چرا که بدن به خوبی قادر است قند انگور را که دست نخورده٬ حرارت ندیده٬تغییر شکل نیافته بوده و همراه با سایر مواد درون میوه یعنی در کلیت انگور یا موز مصرف میشود را به خوبی متابولیزه کرده به مصرف بدن برساند حال آنکه به قند تولید شده در کارخانه به صورت سم برخورد نموده سعی در تصفیه و خروج آن از بدن توسط ادرار را دارد.
در مورد روزه ی آب و «خطرناک» بودن آن میتوان گفت که
امساک از خوردن غذا به مدت های طولانی نه تنها عمل شخصی بلکه توصیه ی رایج تمامی رهبران معنوی و بسیاری از اندیشمندان و راهنمایان بشریت برای تزکیه ی جسم و جان بوده است. پیامبر اسلام٬ عیسی مسیح٬ سنت فرانسیس آسیسی٬ بودا٬ زرتشت همگی نه تنها گیاهخواری٬ پرهیز از کشتن حیوانات و امساک در خوردن را برای سلامت توصیه مینمودند بلکه امت خود را تشویق به روزه های طولانی مدت نموده اند.
روزه ی آب نه تنها یک عمل طبیعی و بسیار رایج در میان موجودات طبیعت است٬ نه تنها در طول قرون و اعصار در میان گروههای مختلف انسانی به دلایل مختلف از جمله درمان بیماریها انجام میشده بلکه خوب است بدانیم که این عمل در ابتدای قرن بیستم در پراکتیس طب مدرن عملی کاملا پذیرفته شده بوده برای درمان بیماریهای مختلف از جمله صرع٬ بیماری فشار خون٬ مشکلات کبدی و کلیوی و حتی مسایل روانی توصیه و تجویز میگردیده است.
دهها هزار نفر همه روزه در مراکز آب درمانی در سرتا سر دنیا تحت نظر متخصصین این امر به روزه ی آب پرداخته و میپردازند و علاوه بر اینکه دچار شوک و عوارض خطرناک نگردیدهاند. بسیاری از بیماریهای مزمن خود را نیز درمان نموده اند.
دکتر گلدهمر سالیان سال است که مرکز آب درمانی خود در کالیفرنیا را اداره نموده هزاران شخص بیمار را هنگام روزه ی آب سرپرستی و راهنمایی نموده و تحقیقات علمی مختلفی هم در ارتباط روزه ی آب و درمان بیماریها به انجام رسانده و میرساند.
در مورد حساسیت افراد به گیاهان باید روشن باشد که این گیاهان نیستند که افراد نسبت به آنها دچار حساسیت میباشند بلکه سموم شیمیایی و کودهای مصنوعی بکار رفته در کشاورزی صنعتی امروز و همچنین دستکاریها وتغییرات ژنتیکی و ساختمانی گیاهان است که تولید حساسیت در اشخاص میکند. مثلا به پدیده ی جدید حساسیت به گلوتن نگاهی بیندازیم که در عرض ده پانزده سال اخیر توجه جامعه را در سطح وسیعی به خود معطوف نموده نگاهی بیندازیم. بشر بیش از ده هزار سال است که با شروع کشاورزی و شهر نشینی از گندم و فرآورده های آن استفاده میکرده. بسیاری از تمدنهای اخیر بشر با کمک کشاورزی و کشت غلات از جمله گندم بوجود آمده و رشد کرده اند. پس چگونه است که ناگهان موارد حساسیت به گلوتن به این دامنه و وسعت رسیده. این میتواند در مقیاس وسیعی بدلیل استفاده از سموم شیمیایی در کشاورزی صنعتی٬ تغییرات ژنتیکی ایجاد شده در گندم و بیش از همه عمل پروسس کردن و تغییر شکل دادن گندم باشد. چنانکه میدانیم در عمل تبدیل گندم به آرد امروزه پوست و جوانه یا جرم گندم را بطور مکانیکی و همچنین با افزودن مواد شمیایی مختلف در کارخانه جدا کرده آرد سفید به وجود میاورند. برای تهیه ی آرد به اصطلاح کامل پوسته ی جدا شده دوباره به آرد سفید اضافه میشود اما جوانه یا جرم گندم بصورت مجزا به بازار عرضه گردیده به فروش میرسد. گاه در این پروسه به آرد ویتامینهای مصنوعی نیز اضافه میگردد یعنی اول ویتامینها ومواد مغذی را توسط پروسه های مصنوعی از گندم جدا میکنند و بعد ویتامینهای مصنوعی به آن اضافه مینمایند! این چنین تغییرات و مجزا سازی و دستکاریهاست که حساسیت به این مواد را باعث میگردد.
طبیعت اشتباه نمیکند. این ما هستیم که اشتباه میکنیم و با تئوریها و باورهای متعصبانه ی خود افق دید خود را محدود کرده به جای اعتماد به پروسه های طبیعی و عقل سلیم اندیشه و باور خود را بدست آزمایشگاهها میسپاریم.
اینکه صد موش و خرگوش اسیر و شکنجه شده و مثله گردیده در آزمایشگاهها به فلان ماده ی غذایی یا دارویی چه عکس العملی نشان میدهند موضوع متفاوتی است از آنچه که در طبیعت و در بدن انسان اتفاق می افتد. بهترین آزمایشگاه٬ آزمایشگاه جمعیتهای انسانی است. مشاهده و مطالعه ی قبایل٬ گروهها و٬ ملیتها نشان داده که آنانکه از تغذیه ساده و طبیعی مبتنی بر گیاهخواری برخوردارند و نزدیکتر به طبیعت و قوانین آن زندگی میکنند نه تنها از نظر جسمی و روحی سالمترند بلکه از طول عمر بیشتری نیز برخوردار میباشند.
بسیاری از بیماریهای شایع که امروز بشر با آنها دست در گریبانند از قبیل اپیدمی چاقی٬ دیابت٬بیماریهای قلب و عروق٬ سرطان٬ آرتروز و… نه با دارو و روش درمانی طب مدرن که با تغذیه صحیح و روش زندگی سالم بهبود یافته و درمان می گردند.
زمانیکه پاستور تئوری ایجاد بیماری در اثر موجودات ذره بینی به نام میکرب را عرضه میداشت دانشمند دیگری به نام بوشامپ در پاریس وجود داشت که تئوری خود درمان بودن بدن و نقش هوموستازی یا تعادل حیاتی در ایجاد سلامت یا بیماری را مطرح مینمود.
بیش از صحت علمی تئوری پاستور٬ این نفوذ او در مجامع علمی بود که تئوری او را غالب نمود. طب مدرن به صورت امروزی آن و این باور که بیماری از خارج بر بدن عارض میگردد و در نتیجه درمان آن نیز باید از خارج بدن و توسط دارو و سایر مواد شیمیایی صورت گیرد بیش از هر چیز بر مبنای تئوری و نگاه پاستور بنا گردیده است
تئوری بوشامپ که پیدایش بیماری را در نتیجه خارج شدن بدن از حالت تعادل یا هموستازی در اثر عواملی مانند تغذیه و روش نادرست زندگی دانسته درمان را درونی و توسط خود بدن میدانست به فراموشی سپرده شد
پیدایش انسان به حدود یک میلیون سال پیش برمیگردد. آتش در حدود کمتر ازصد هزار سال قبل کشف شد. تا پیش از کشف آتش بشر خام خوار بود. کشاورزی ده هزار سال قدمت دارد و این همزمان با هنگامی است که بشر همچنین قادر به ساختن ابزار و آلاتی شد که بتوان در آنها به پخت غذا پرداخت. آغاز نگاه «علمی » به جهان به چند صد سال پیش یعنی دوران رنسانس برمیگردد. تاریخچه ی کشاورزی صنعتی به حدود یکصد سال گذشته٬ آغاز طب مدرن به صورت امروزین آن به اوایل قرن بیستم و پیدایش یا به رسمیت شناختن موضوعی به نام «علم تغذیه » و استفاده از آزمایشگاهها و حیوانات بطور گسترده و سیستماتیک برای تجزیه و جدا کردن مواد غذایی از هم و بررسی آنها در آزمایشگاه از عمر طب مدرن هم کوتاهتر است.. موازی با این تغییرات میزان گیجی و سردرگمی د رمورد غذای مناسب انسان و به همراه آن میزان بیماریهای ناشی از تغییرات غذایی و نوع تغذیه روز به روز بیشتر شده و میشود. هر چه تغذیه و درمان از بستر زندگی و تجربه ی مردم دورتر شده و به گوشه ی آزمایشگاهها رانده میشود نتایج عملی نادرست تر و فاجعه بارتری زاده میشود.
میلیونها حیوان از جمله انسان میلیونها سال در طبیعت بدون نیاز به علم و آزمایشگاه بطور غریزی و بر مبنای حواسی که با رنگها و مزه ها و بوها و شکلهای مصنوعی گیج و اشباع نشده بود غذای مناسب خود را انتخاب نموده بدون تغییر شکل مصرف کرده و ادامه ی حیات و بقای نسل میدادند بدون آنکه عوارضی مانند چاقی و بیماریهای قلبی ریشه کنشان کند یا نیازی به اضافه کردن ویتامینها و مکملها به غذای خود داشته باشند. غذای طبیعی کامل است و نیازی به مکمل ندارد. این تفاله غذاها که ما امروز با حرارت دادن و تغییر شکل دادن به نام غذا به مردم جهان و حیوانات دست آموزشان عرضه میکنیم است که فاقد ارزش غذایی می گردد یعنی مواد ارزشمند غذاهای طبیعی را تغییر داده غذا را از آنها تهی میکنیم و سپس به آن مکملهای شیمیایی و مصنوعی اضافه میکنیم
تعهد یک پزشک کمک به بیمار و انتقال دانسته ها٬آموخته ها و تجربیات عملی خود برای راهنمایی به بیمار است تا کلیه ی قوای جسمی و روحی بیمار را فعال نموده و در جهت درمان بکار گیرد. یک پزشک یا فرد متخصص در هر زمینه ای باید با چشمی باز و اندیشه ای به دور از جزم گرایی و دنباله روی تئوریهای غالب آنچه که در عمل و در عرصه ی کلینیکی به درمان بیماری و سلامت بیمار کمک میکند را توصیه نماید حتی اگر با مخالفت و عکس العملهای تند و گاه توهین آمیز کارگزاران اندیشه ی غالب روبرو گردد.
ما پزشکان با سلامتی و با زندگی جامعه سرو کار داریم و این همه روزه تعهد و مسئولیتی بزرگ بر دوشمان میگذارد. ما باید اندیشه کنیم و با تامل و تعمق بر اثرات تصمیمات و اعمال خود بر جسم و جان بیمار دقیق شویم و به آموخته های دانشگاهی و سیستم و باور غالب بسنده نکنیم.
در دورانی که بیماریهای قلبی انسانها را درو کرده عامل شماره یک کشتار بشر است٬ در دورانی که تخریب محیط زیست حیات بشر و دیکر موجودات را به خطر انداخته و ارتباط ادامه ی رژیم گوشتخواری و پرورش دامها و طیور با تولید گازهای گلخانه ای٬ از بین بردن جنگلها و منابع آبهای کره ی زمین بیش از نقش تمام اتومبیلهای جهان تشخیص داده شده توصیه ی اینکه مردم باید شیر و سایر مواد حیوانی مصرف کنند اگر جنایت نباشد خیانت است حتی اگر از سر ناآگاهی باشد. جهنم را نیز با نیت خیر ساخته اند.
همراهی با باورهای غالب در هر زمینه آسانترین و بی خطرترین روش موجود است بخصوص برای پزشکی مانند من که پس از تنها چهارده سال تحصیل در زمینه های تخصصی و فوق تخصصی در دانشگاههای معتبر امریکا و پس از سالها پراکتیس پزشکی در بیمارستانهای معروف و شناخته شده به تجویز دارو و مسموم نمودن بدن بیمارانم برای سرکوب علایم بیماری بسنده نکرده و بر اساس بیست و اندی سال تحقیق و جستجو و کنکاش و مطالعه و حضور در بسیاری از سمینارها و کنفرانسهای درمان طبیعی شجاعت آنرا داشته ام که به ثروت و پرستیژی که یک پزشک فوق تخصص در جامعه ی امریکا از آن برخوردار است و عرصه ی خودنمایی در آن برایم بسیار باز بود پشت پا بزنم تا آن حقیقتی که در عمل صحت و سقم خود را بر من و بیمارانم ثابت میکرد در اختیار آنان قرار دهم.
در پایان به شما توصیه میکنم برای اینکه در عمل سالم تر بودن رژیم خام گیاهخواری و گیاهخواری صحیح را تجربه بفرمایید فقط به مدت یک ماه این رژیم را در پیش گیرید. برای شروع میتوانید به مقاله ی « برای شروع چه باید کرد » در سایت من به آدرس www.zarinazar.com مراجعه و آنرا مطالعه بفرمایید.
در مورد روزه ی آب و دلایل علمی سالم تر بودن رژیم گیاهخواری و خام گیاهخواری کتابها و مقالات فراوان وجود دارد که برای گسترده کردن نگاه و اندیشه شما رابه آنها رجوع میدهم.
دکتر زرین آذر
پزشک متخصص در امراض داخلی
دارای فوق تخصص در بیماریهای دستگاه گوارش٬ کبد و تغذیه
متخصص تغذیه ی و درمان طبیعی
Diplomat , American Board of Internal Medicine
Diplomat, American Board of Gastroenterology and Hepatology