اولین عکسالعملی که در ذهن خواننده از عنوان این نوشته بوجود میاید این است که خام گیاهخواری یک روش درمان است و سپس بدنبال ، لیستی از بیماریهایی که توسط خام گیاهخواری درمان میشوند بر میاید. این عکسالعمل قابل انتظار است چرا که در تفکر غالب جامعه بیماری پدیده ایست که نیازمند درمان است و این درمان نیز عاملی خارجی است که بر بدن انجام میشود و نه پدیدهای درونی که توسط بدن و به خودی خود صورت میگیرد.
خام گیاهخواری روش درمان نیست. بدن خود درمان است. خود درمانی بدن توانایی ذاتی است که در هر سلول و نهایتا در کل بدن به ودیعه گذاشته شده.
اگر بدرستی دقت کنیم طبیعت و تمامی پدیدههای طبیعی خود سازمان و خودگردان (Self Organizing) میباشند و بدون نیاز به دخالت خارجی بطور خود به خودی به عمل خود ادامه میدهند. بشر تنها موجود در طبیعت است که سعی در تغییر و دخالت در پدیدههای طبیعی دارد. اما همانگونه که در عمل و به تجربه دریافتهایم هر گونه دخالت در این گردش نتایج زیانبار به بار میاورد. اگر چه این زیان در ابتدای امر پوشیده است ولی در دراز مدت بصورت عوارض جبران ناپذیر گریبان بشر و سایر موجودات را خواهد گرفت چنانکه امروز شاهد مشکلات گوناگون ناشی از این دخالتها هستیم. هر سلول بدن موجود زنده دستگاهی پیچیده و خودکار است که بطور ذاتی اعمال طبیعی و پیچیده ی خود از جذب اکسیژن و مواد غذایی و استفاده ی آنها به منظور خاص آن سلول گرفته تا تولید و دفع مواد زاید را انجام میدهد. هر سلول کارخانه ی تولید انرژی و مواد ضروری است. هر سلول خود را از غیر خود شناخته، غیر خود را به روشهای مختلف از بین میبرد. هر سلول تولید مثل کرده اطلاعات ژنتیکی خود را به سلولهای دختر منتقل میکند. و بدون وقفه و با دقتی وسواس گونه دی ان ای یا حاملان اطلاعات ژنتیکی را بررسی نموده حاملان اطلاعات نادرست را اگر قابل تعمیر باشند تغمیر نموده در غیر اینصورت از بین میبرد.
نحوه زندگی امروز بشر امکان و فضای مکث و تعمق در پدیدههای طبیعی را از انسان سلب نموده است. با اندکی مکث اما در میابیم که طبیعت و موجودات آن که جای خود دارد آنچه به تنهایی و هر لحظه در بدن انسان درحال انجام است از هر جادو و معجزهای برتر و بالاتر است.
علم امروز بشر در فهم وجوه این حرکت هوشمند ناتوان بوده و در برابر این معجزه ی عظیم بازیچهای کودکانه مینماید. در هر لحظه میلیونها و بیلیونها فعل و انفعال شیمیایی مناسب با شرایط آن لحظه بطور خودکار در بدن در حال انجام است و این عمه بدون دخالت و یا حتی آگاهی و کنترل ما صورت میگیرد.
در زمان استرس هورمونهای لازم ترشح گردیده بدن را برای مقابله با شرایط استرسزا آماده مینماید و در زمان آرامش هورمونها و مواد شیمیاییی که جذب تعمیر و بازسازی را باعث میگردند اگر میزان مادهای در بدن کمتر از میزان مورد نیاز آن باشد با بالا رفتن تعداد گیرندههای جذب آن ماده، میزان جذب ماده از روده افزایش یافته و اگر میزان ماده ای در بدن زیادتر از حد نیاز است پس از ذخیرهی بخشی از آن، برای جلوگیری از انباشتگی و مسمومیت ناشی از ازدیاد، تعداد گیرنده های جذب آن ماده خود به خود کاهش یافته جذب آن ماده متوقف میشود. گفته میشود که اگر تمام اطلاعات موجود در یک سلول بدن انسان دبارهی ساختمان سلول فعل و انفعالات شیمیایی و ژنتیکی آنرا بخواهیم به نوشته در آوریم حدود پنج میلیون صفحه فقط رای اطلاعت یک سلول بدن مورد نیاز خواهد بود. فراموش نکنیم که بدن انسان از حدود صد تریلیون سلول ساخته شده است. هرگز فکر کردهاید که چگونه بدن میتواند چنین اعمال دقیقی را در اینهمه سلول باهم و در کنار هم هماهنگ کرده و بدون خطا جلو ببرد؟ هرگز فکر کردهاید که چگونه بدن میتواند همواره درجه حرارت و پی اچ مناسب برای فعالیت آنزیما و کلیه ی عملکرد سلولی را فراهم، تنظیم و برقرار سازد. بهترین ماشینهای ساخت دست بشر نیاز به روغنکاری مکرر دارند اما مفاصل بدن از یک سیستم خودکار روغنکاری برای سراسر عمر برخوردارند. در ماشینهای ساختاری جدا و متفاوت برای هر ماده ی مورد نیاز ماشین وجود دارد. یک منفذ برای روغن است و راه ورودی دیگر برای آب رادیاتور و راهی دیگر برای بنزین و مایع ترانسمیشن و… اما در بدن انسان آب و مواد غذایی از یک منفذ وارد شده و در مراکز مختلف بر مبنای نیاز هر عضو و هر سلول مورد استفاده قرار میگیرد.
کلیه ی اعمال حیاتی بدن که باعث ادامه ی حیات موجود میگردد بطور خود به خودی و بدون دخالت آگاهانه ی ما انجام میگیرد. قلب خود به خود میزند. چشم خود به خود میبیند. معده خود به خود هضم میکند. درجه حرارت بدن خود به خود تنظیم میگردد. PH بدن همواره و به طرق مختلف در بهترین حالت ممکن برای ادامه ی اعمال حیاتی کنترل میگردد. ریه به خودی خود اکسیژن هوا را جذب خون میکند. این مثالها و بسیاری دیگر از نمونه های اعمال خودکار بدن تنها نشانه های کوچکی از هوشمندی و نظم بینظیر بدن میباشند.
عمر طب مدرن بصورت امروزین آن اندکی بیش از صد سال است. انواع دیگر روشهای درمان مانند آیورودا، طب چینی، طب گیاهی و هوموپاتی نیز اگر چه طولانیتر ولی عمر حداکثر چند هزار سال دارند. اما عمر بدن خود درمان انسان بیش از حداقل یک میلیون سال میباشد.
بدن خود بیماری را که بهترینه پاکسازی و سم زدایی از سموم است بوجود میاورد و خود نیز آنرا درمان میکند. یعنی زمانی که پاکسازی بطور کامل صورت پذیرفت علایم بیماری نیز از بین خواهد رفت چرا که نیازی به آن وجود ندارد.
بدن نه تنها قابلیت پاکسازی بلکه توانایی درمان و بازسازی نیز دارد. هرگز به معجزهی جوش خوردن استخوان شکسته، ترمیم و التیام زخمها و جراحات از جمله بریدگیهای عمیق ناشی از اعمال جراحی و… که همه توسط بدن خود درمان صورت میگیرد فکر کردهاید؟
بدن خود درمان است. تنها باید شرایط طبیعی و لازم برای حرکت و عمل آنرا فراهم آورد.
یکی از این شرایط مورد نیاز تغذیهی مناسب و سالم است. خام گیاهخواری یعنی مصرف مواد غذایی مورد نیاز انسان در اولیهترین، طبیعیترین، دست نخورده ترین، بهترین و قابل استفادهترین صورت آن برای بدن.
این روش تغذیه به جای مسموم نمودن و انباشتن بدن از سموم مختلفی که در اثر پروسهی تغییر در مواد غذایی انباشته میگردد، غذای انسان را در ارزشمندترین و آسان هضمترین فرم آن در اختیار بدن قرار میدهد.
خام گیاهخواری روش درمان نیست. روش تغذیه ی صحیح و مناسب برای بدن است که همراه با سایر شرایط لازم مانند خواب و استراحت، هوای تازه و تمیز، آب پاکیزه و عاری از مواد شیمیایی، فعالیت بدنی و… توانایی ادامه ی اعمال حیاتی برای بدن را فراهم میاورد.
کلیه ی روشهای دران از طب غربی گرفته تا سایر روشهای دیگر که ذکر کردیم با وجود اختلافات بسیار در یک چیز مشترکند و آن اینکه همگی به درمان بیماری بعنوان پدیدهای غیر طبیعی باور داشته در پی از بین بردن آنند. ولی در چگونگی و روش از بین بردن بیماری است که دچار اختلاف نظر میباشند.
شکی نیست که هر یک از این روشهای درمان دستاوردهای قابل توجهی در درمان درد، ناراحتیها و بیماریهای انسانها داشته اند. اما نباید فراموش کرد که تنها زمانی باید به روشهای درمانی متوسل شد که ادامه ی بیماری خطر از بین بردن بدن و بیمار را به همراه داشته باشد یعنی شدت مسمومیت و سم زدای بدن از قدرت حیاتی موجود در ارگانیسم فراتر بوده خطر از بین رفتن بیمار وجود دارد و این امری است که اگر نگوییم نادر میتوان گفت که کنتر اتفاق میافتد.
مثالی که این موضوع را روشن تر کند اینکه باکتریها در بدن شخصی که بدلیل تجمع سموم مختلف دچار بیماری و یا ناتوانی سیستم دفاعی شده به راحتی شروع به رشد مینمایند (مگس در محل مناسبی که انباشته از آشغال است با سرعت فراوان شروع به رشد و افزایش نموده میتواند همه ی آن محیط را به تصرف خود و لاروهایش درآورد) طبعا یک بدن مسموم قدرت از بین بردن میکربها را نخواهد داشت. در این زمان تجویز آنتی بیوتیک برای بدن مثل به کار بردن داروی حشره کش در آن محیط آشغال زده است که مگسها را نابود میکند. داروی حشره کش خود ماده سمی است. آشغال به خاطر آشغال بودنش محیط رشد مناسبی برای عامل خارجی که حشرات باشند فراهم آورده. مصرف داروی ضد حشره باعث از بین بردن آشغال نمیشود. ولی حشرات را از بین میبرد. آنتیبیوتیک هم مانند آن داروی ضد حشره خود سم است. این سم طبیعتا قادر به از بین بردن آشغالها و سموم بدن که محیط مناسبی برای رشد باکتریها فراهم نموده بود نیست اما در این شرایط خاص با از بین بردن باکتریها شاید فرصتی برای بدن فراهم آید که فرایند سم زدایی را ادامه داده نهایتا سلامت را به انسان بازگرداند.
آنتی بیوتیک اما قدر پاکسازی و سم زدایی بدن سمی و آشغال زده را ندارد. این خود بدن است که باید اینکار را به انجام برساند. و آن دوره ای که این سم زدایی در حال انجام است دوره ای است که همراه با علایم و نشانههایی می باشد که ما آنرا بیماری مینامیم.
سم زدایی کار بدن است. هیچ سیستم درمانی قادر نیست این کار بدن را برای آن بعهده بگیرد. پس آنچه که طب مدرن و سایر روشهای درمان برای سلامتی بدن انجام داده اند در حقیقت همان بخشی است که تنها میتواند در جهت تقویت عملکرد خود بدن باشد و نمیتواند و نباید جای عمل خود درمانی بدن را گرفته یا دخالتی در این پروسه ی خود به خودی ایجاد کنند.
هیچیک از این روشهای درمان در حقیقت قادر به درمان واقعی که همان پروسه ی سم زدایی و پاکسازی از سموم است نیستند. بیماری پدیده ای خارجی نیست. بدن بیماری را بوجود میاورد تا اضافات و سموم جمع گردیده را پاکسازی نماید. بیماری در حقیقت یک خانه تکانی است و باید به آن خوشامد گفت. حال اگر این پدیده به نیت پاکسازی بوجود آمده پس از اتمام کار پاکسازی نیز از بین خواهد رفت. به جای دخالت در آن و سعی در تغییر مسیر آن باید اجازه داد که بیماری مسیر طبیعی خود را طی نموده به سرانجام برسد. هر نوع دخالت که به کوتاه کردن این پروسه منتهی گردد پروسه ی پاکسازی را نیمه کاره گذارده در دراز مدت به ضرر بدن خواهد بود. روش سالم زندگی و تغذیه از جمله خام گیاهخواری با فراهم نمودن بهترین شرایط کارکرد بدن به پروسه ی پاکسازی و سم زدایی درونی بدن کمک نموده دخالتی در پروسه ی بیماری از بیرون ندارد. و بدینگونه خام گیاهخواری یک روش درمان نیست بلکه پشتیبان بدن در انجام اعمال حیاتی خویش است. ذکر این نکته اما باز هم ضروری است که دخالت در پروسه ی بیماری در شرایط خاصی لازم بوده میتواند به نجات جان بیمار منتهی گردد. دستاوردهای طب مدرن در درمان بیماریهای حاد و شدید و در شرایط اورژانس چشمگیر روده و باید از این دستاوردها در این گونه موارد استفاده نمود ولی دچار این توهم نادرست نگردید که دارو یا مثلا عمل جراحی توان درمان بیماری را داراست. همچنانکه نباید همین تصور نادرست را در مورد خام گیاهخواری داشت. نه خام گیاهخواری، نه طب مدرن و نه هیچیک از روشهای دیگر به اصطلاح درمان در حقیقت به درمان بدن نیست که میپردازند. بدن خود درمان است. همهی روشهای درمان به نوعی دخالت در پروسه ی عملکرد پاکسازی بدن میباشند. حال آنکه فلسفهی خام گیاهخواری با اعتقاد به هوشمندی بدن نه تنها سعی در دخالت پروسه ی بیماری ندارد بلکه با فراهم نمودن سالم ترین و طبیعی ترین روش تغذیه حامی حرکت طبیعی بدن در اعمال حیاتی خود از جمله ایجاد بیماری است.
دکتر زرین آذر
دارای بورد تخصصی در دستگاه گوارش، کبد و بیماریهای داخلی
متخصص تغذیه
کالیفرنیای جنوبی