• نخست
  • درباره من
  • مقالات
  • برای شروع گیاهخواری
  • پرسش و پاسخ
  • مطالب دیگر
    • کتاب و فیلم
    • مصاحبه های ویدئویی
    • دیدگاه خوانندگان
    • ارسال مدارک
    • سایت‌های مرتبط
  • تماس با من
No Result
View All Result
دکتر زرین آذر
دکتر زرین آذر
No Result
View All Result

سرطان (مقاله)

26 September 2017

diagram-showing-a-tumour-forcing-its-way-through-normal-tissue

سرطان را بیماری قرن و دومین عامل مرگ و میر بشر پس از بیماری‌های قلب و عروق دانسته‌اند. میزان ابتلا به سرطان در ایران و جهان رو به افزایش بوده پیش‌بینی می‌شود سرعت رشد سرطان در میان جمعیت از ۱۴میلیون مورد جدید در سال، در دهه‌ی اول سال ۲۰۰۰ میلادی به ۲برابر این تعداد در دهه‌ی سوم خواهد رسید.
در سال ۲۰۱۵ میلادی بیش از ۹۰ میلیون نفر دچار سرطان بوده اند٬ ۱۴میلیون مورد جدید در سال بوجود آمده و حدود ۹ میلیون مرگ و میر (۱۵.۷٪) انسان‌ها در نتیجه‌ی سرطان بوده است.[۱]
میزان مرگ و میر ناشی از این بیماری نیز علیرغم هزینه‌های سرسام‌آور جانی و مالی برای به بازار عرضه کردن داروها و روش‌های جدید درمانی همچنان رو به افزایش خواهد داشت. عرضه و استفاده‌ی متداول از روش‌های تکنولوژیک گران قیمت و گسترش یابنده که احتمال تشخیص سرطان در مراحل اولیه‌تر را بالا می‌برد عملاً بهبود چندانی در میزان مرگ و میر ناشی از سرطان‌های مختلف در سطح جهانی حاصل نیاورده‌اند. سرطان‌های متداول در آقایان سرطان ریه (که همچنین بالاترین میزان مرگ و میر را داراست) پروستات، روده‌ی بزرگ و سرطان معده می‌باشند. در خانم‌ها بیشترین میزان سرطان‌ها به ترتیب سرطان سینه، روده‌ی بزرگ، ریه و رحم هستند.
در کودکان سرطان حاد خون یا لوسمی (Acute lymphoblastic leukemia) و سرطان مغز بیشترین تعداد مبتلایان را در بر می‌گیرند.
در ایران در سال‌های اخیر سرطان معده و روده بزرگ علاوه بر سایر سرطان‌ها رو به افزایش بوده که در ادامه به علل آن پرداخته خواهد شد.
در امریکا میزان ۲۵٪ از مرگ و میر انسان‌ها به واسطه‌ی سرطان است. سرطان ریه ۳۰٪ از این میزان را به خود اختصاص می‌دهد. [۲]
سرطان بیماری تقسیم و رشد سریع و غیرقابل کنترل سلول‌های غیرنرمال در بخشی از بدن تعریف شده که توانایی رشد بی‌حد و تجاوز و گسترش به نقاط دیگر بدن را دارد. اما باید دانست که در حقیقت سلول‌های سرطانی همه روزه در بدن ما تشکیل می‌شوند و بدن این سلول‌ها را توسط مکانیزم‌های مختلف تصحیح و ترمیم کرده و یا از بین می‌برد.
سرطان خود  بیماری نیست. بیماری بدنی است که بیمار است و در نتیجه زمینه را برای رشد یا عدم کنترل سلول‌های سرطانی بوجود میاورد.
سلول‌های سرطانی هر روزه در بدن ما به مقادیر قابل توجهی و در نتیجه‌ی فعل و انفعالات مختلف درون سلولی تشکیل می‌گردند. تعداد این سلول‌های غیرنرمال ِ تولید شده را چند ده هزار در روز تخمین زده‌اند. بدن برای مبارزه، از بین بردن و نابودی این سلول‌ها طراحی گردیده است. اما زمانیکه به دلیل عوامل مختلف محیطی درونی و بیرونی، بدن التهابی گردیده قدرت ترمیم، تصحیح و پاکسازی کامل را از دست می‌دهد٬آنگاه سلول‌های سرطانی در این زمین التهابی و آماده، شروع به تقسیم و رشد نموده نهایتاً توده‌ی سرطانی را بوجود می‌آورند.
باید دانست که همه‌ی توده‌ها٬ تومورهای سرطانی نبوده خاصیت متاستاز ندارند. سرطان به توده‌ای اطلاق می‌شود که خاصیت متاستاز به دیگر نقاط بدن را دارد و اینهم باز بستگی به شرایط درونی بدن دارد که به سلول‌های سرطانی اجازه‌ی متاستاز و رشد و نمو در دیگر اعضاء بدن را می‌دهد.
آمار رسمی حدود ۲۰٪ مرگ و میرهای ناشی از سرطان را به سیگار نسبت داده‌اند و باید توجه داشت که این تنها مربوط به مرگ و میر ناشی از سرطان ریه نمی‌باشد.
چاقی، عدم فعالیت بدنی، تغذیه‌ی نادرست، مصرف مواد حیوانی و مصرف الکل را عامل مستقیم بسیاری از سرطان‌ها می‌دانند. چنانکه خواهیم دید این‌ها خود از عوامل اصلی ایجاد بدنی بیمار و اسیدی و خارج از تعادل می‌باشند که چنانکه ذکر شد زمینه‌ی ایجاد انواع بیماری از جمله سرطان را بوجود می‌آورند.
از عوامل دیگر که در ایجاد سرطان نقش دارند آلودگی‌های زیست محیطی[۳] از جمله مواد شیمیایی مختلف که به اشکال متفاوت در بخش‌های مختلف زندگی روزمره‌ی ما نقش دارند می‌باشند. انواع اشعه‌های رادیواکتیو، اشعه‌ی ایکس و کلیه‌ی اشعه‌هایی که باعث یونیزه کردن سلول‌ها می‌گردند (ionizing radiation) در ایجاد سرطان نقش دارند.
بدین ترتیب بسیاری از سرطان‌ها با رعایت اصول سالم و طبیعیِ زیستن قابل پیشگیری می‌باشند.
تنها حدود ۵٪ سرطان‌ها ارثی بوده و در اثر عوامل ژنتیکی موروثی از پدر و مادر و خانواده بوجود می‌آیند[۴].
سرطان علیرغم اینکه ابتدا در یک عضو خاص ظاهر می‌گردد بیماری کل سیستم بدن می‌باشد. یعنی نه به معنای بیمار بودن یا اختلال در یک عضو خاص بلکه به معنای بیمار بودن کل بدن می‌باشد.
چون سرطان بیماری یک عضو خاص نبوده و حاصل وجود زمینه‌ی بیماری در بدنی التهابی و خارج از تعادل می‌باشد، بنابراین درمان آن نیازمند ریشه کن کردن بیماری و از بین بردن عوامل بوجود آمدن سرطان است. جراحی و قطع عضوی که سرطان در آن ظاهر گردیده و یا بمباران کردن آن عضو با اشعه‌های مختلف، باعث ازبین بردن سرطان نمی‌گردد. شیمی درمانی نیز نه تنها باعث مسمومیت کل بدن و ضعف و تخریب سیستم ایمنی (یعنی همان سیستمی که بدن برای مبارزه با سلول‌های سرطانی بیش از همه به آن نیاز دارد) می‌گردد، بلکه عامل اصلی ایجاد بیماری در بدن را از بین نبرده بنابراین زمینه‌ی گسترش بیماری در بدن و امکان بازگشت مجدد سرطان در همان عضو یا اعضاء دیگر را آماده می‌کند.
سرطان بیماری روش نادرست زندگی و تخطی نمودن از قوانین طبیعی است.
سرطان حاصل محرومیت سلول‌های بدن از ریز مغزی‌ها، آنتی‌اکسیدان‌ها و سایر مواد ضروری برای انجام اعمال حیاتی بدن به دنبال تغذیه نادرست و روش ناسالم زندگی‌ است.
سرطان در بدن سالم اتفاق نمی‌افتد. تنها هنگامی‌ که انرژی حیاتی سلول‌ها و بافت‌های بدن در اثر تغذیه و روش ناسالم زندگی از بین رفته یا تحلیل یافته‌اند سلول‌های سرطانی فرصت رشد و نمو در بدن را پیدا می‌کنند. می‌توان گفت که سرطان حاصل تجمع سموم مختلف درونی و بیرونی و در نتیجه وجود بدنی اسیدی است.
باید دانست وجود سرطان در بدن به معنای محکومیت به مرگ نمی‌باشد. اگر بدن هنوز قدرت حیاتی خود را حفظ کرده، سرطان در مراحل ابتدایی خود بوده و سایر ارگان‌های بدن بطور چشمگیر درگیر متاستاز نباشند، با در پیش گرفتن روش سالم تغذیه و زندگی، و احتراز از سموم بیرونی مانند سیگار و الکل و سایر سموم زیست محیطی در محل زندگی فرد بیمار، می‌توان انرژی حیاتی بدن را احیا نموده سرطان را از بین برد.
چنانکه ذکر کردیم پیدایش سرطان در ارتباط مستقیم با مصرف مواد حیوانی، تغذیه ناسالم، چاقی و اضافه وزن، عدم فعالیت بدنی، کمبود نور آفتاب، خستگی و بی‌خوابی مزمن، استرس‌های درونی و بیرونی جسم و ذهن و بطور کلی با جسم و ذهنی ناسالم می‌باشد. آلودگی‌های شیمیایی و الکترومگنتیک و اشعه‌های یونیزه کننده مانند اشعه‌ی ایکس همگی در ایجاد سرطان نقش دارند. به این مطلب در بخش مربوط به علل ایجاد سرطان مفصل‌تر پرداخت خواهد شد.

پاتوفیزیولوژی (آسیب شناسی) سرطان

سرطان بیماری اختلال در تنظیم رشد سلولی است. باید توجه داشت که سلول‌های سرطانی سریعتر از سلول‌های نرمال رشد نمی‌کنند. اما سلول‌های عادی پس از رسیدن به تعداد و تقسیم کار مورد نظر رشد خود طی یک پروسه‌ی فیزیولوژیک متوقف می‌نمایند. حال آنکه سلول‌های سرطانی همچنان به رشد و تقسیم خود بصورت بی‌پایانی ادامه می‌دهند.
برای اینکه یک سلول طبیعی به سلول سرطانی تبدیل گردد باید تغییری در ساختمان ژن‌هایی که پروسه‌ی رشد و تقسیم و تفکیک (Differentiation) سلولی را به عهده دارند ایجاد شود.
تغییرات ژنتیکی در دو دسته از ژن‌ها می‌تواند صورت گیرد؛ اول تغییرات در ژن‌هایی که مسئول رشد و تقسیم سلولی هستند که (Oncogenes) یا سلول‌های سرطان‌زا را بوجود می‌آورند. دوم تغییر در ژن‌هایی که وظیفه‌ی خاموش و خفه کردن (Suppress) سلول‌هایی که دارای رشد و تقسیم غیرعادی می‌باشند را برعهده دارند. تغییرات ژنتیکی در این ژن‌ها که (Tumor suppressor genes) نامیده می‌شوند باعث می‌شود که نتوانند وظیفه‌ی خاموش کردن سلول‌های سرطانی را به درستی انجام داده در نتیجه این تغییر ژنتیکی می‌تواند منجر به سرطان گردد.
در پروسه‌ی تقسیم سلولی بطور روزمره جهش‌ها یا اشتباهات ژنتیکی (موتاسیون) به میزان چشمگیری اتفاق می‌افتد. حال آنکه هر سلول بدن بطور طبیعی به تکنیک‌های پیچیده‌ای مجهز است که این اشتباهات را شناسایی و تصحیح کرده و در نتیجه از بروز سرطان جلوگیری کند. اگر اشتباه ژنتیکی پیچیده بوده قابل تصحیح نباشد سلول‌ها به سیستم خودکشی سلولی یا آپوپتوز (Apoptosis) مجهز می‌باشند که باعث از بین بردن کل سلولِ غیرنرمال می‌گردد. تنها زمانی که این سیستم قوی کنترل و تصحیح به دلایل مختلف قادر به انجام وظیفه نباشد سلول با محتویات ژنتیکی آنرمال رشد نموده سلول‌های سرطانی تشکیل می‌گردند. با ادامه‌ی رشد و تکثیر و پایدارتر شدن تغییرات ژنتیکی در این سلول‌های غیر نرمال نهایتاً سلول‌های سرطانی بوجود می‌آیند که دارای خصوصیاتی متفاوت از سلول‌های عادی می‌باشند. از جمله‌ی این خواص از بین رفتن سیستم خودکشی سلولی یا آپوپتوز، از دست رفتن حساسیت سلولی به پیام‌های متوقف نمودن رشد سلول و در نتیجه رشد بی‌پایان و بالاخره ایجاد هر مکانیسمی که برای رشد ادامه‌دار و زنده ماندن توده‌ی سرطانی لازم است می‌باشند.
عوامل محیطی هم در ایجاد تغییرات ژنتیکی و در نتیجه ایجاد سرطان نقش مهمی دارند. کلیه‌ی مواد شیمیایی سرطان‌زا (Carcinogens) مانند سموم دفع آفات نباتی، بسیاری از نگهدارنده‌ها و افزودنی‌ها و رنگ‌های شیمیایی به کار برده شده در محصولات غذایی، برخی از روش‌های فرآوری غذاها، اشعه‌های یونیزه کننده مانند اشعه‌ی ایکس که در انجام عکسبرداری‌های پزشکی به کار می‌رود، اشعه‌های الکترومگنتیک، مواد شیمیایی مانند بنزین، آزبست، ازدیاد رادیکال‌های آزاد در بدن، التهاب مداوم یک عضو به دلایل مختلف، برخی از داروهای مصرفی که در پزشکی برای درمان بیماری‌ها تجویز می‌گردند و بسیاری عوامل دیگر که در بخش‌های بعدی به آنها خواهیم پرداخت در ایجاد تغییرات ساختمان ژنتیکی سلول نقش داشته و در نتیجه امکان ابتلا به سرطان را بالا می‌برند.
سرطان در بدن بر زمینه‌ی التهاب مزمن یک عضو ایجاد می‌گردد. به عنوان مثال التهاب مزمن روده در اثر بیماری کولیت اولسروز می‌تواند زمینه را برای ابتلا به سرطان روده فراهم نماید. هپاتیت یا تورم مزمن سلول‌های کبدی می‌تواند زمینه‌ساز ابتلا به سرطان کبد، تورم و زخم مزمن معده به سرطان معده، تورم مزمن ریه در اثر سیگار یا سموم استنشاقی دیگر برای سرطان ریه باشد. این موضوع از این جهت حائز اهمیت است که بر اهمیت تأثیر التهاب مزمن بدن در اثر عوامل التهابی مختلف در مواد غذایی و نوع تغذیه و همچنین در محیط زیست٬ در ایجاد سرطان و یا برعکس پیشگیری و درمان آن اشاره دارد.
باید دانست که ایجاد التهاب در بدن پروسه‌ی دفاعی آن برای سم‌زدایی، غلبه بر بیماری و تلاشش برای بازگشت به تعادل یا هوموستازی می‌باشد. اگر عامل اولیه‌ای که باعث بوجود آمدن واکنش التهابی در بدن گردید (تغذیه و روش زندگی ناسالم) ادامه پیدا کند التهاب در بدن بصورت مزمن در آمده زمینه را برای ایجاد تغییرات ژنتیکی سلولی و در نتیجه ایجاد سرطان هموار می‌کند. هرچند وجود التهاب مزمن در بدن خود نشانه‌ی خارج بودن بدن از حالت تعادل و در نتیجه عملکرد ناکامل سیستم دفاعی برای مقابله با سلول‌های سرطانی نیز می‌باشد.
بدنی که در اثر روش ناسالم تغذیه یا زندگی از حالت تعادل خارج است قادر به انجام وظایف حیاتی خود به نحو احسن نبوده آسیب پذیرتر گردیده هم زمینه را برای ایجاد سرطان مناسب‌تر نموده و هم از قدرت مبارزه با سلول‌های سرطانی در قدمهای اولیه و به نحو احسن برخوردار نخواهد بود.
در اینجا جا دارد اندکی به اهمیت ایجاد پروسه‌ی التهابی توسط بدن برای تصحیح و مقابله با عواملی که تعادل یا هوموستازی بدن را دچار اختلال نموده‌اند بپردازیم.
ایجاد التهاب، عکس‌العمل و روش بدن برای سم‌زدایی و در نتیجه درمان بیماری است. مثلاً وارد شدن ضربه به یک ماهیچه یا مفصل و یا ورود میکرب یا ویروس به بدن.
هنگام ایجاد پروسه‌ی التهابی جریان خون به عضو ملتهب و یا در کل بدن بالا رفته به همراه آن آنزیم‌های پروتئولیتیک (Proteolytic) یا آنزیم‌هایی که در هضم پروتئین نقش داشته قدرت ازبین بردن سلول‌های سرطانی، میکرب‌ها یا ویروس‌های وارد شده به بدن و همچنین سلول‌های خودی که در جریان پروسه‌ی التهابی ایجاد شده و پس از انجام وظیفه باید از بین برده شوند را دارند٬ به همراه عوامل التهابی دیگر مانند سایتوکان‌ها (Cytokines) و آنزیم‌های مختلف ترشح می‌گردند تا مواد و سلول‌های ناخواسته و متجاوز را ازبین ببرند. ازدیاد گردش خون و ترشح عوامل مختلف التهابی باعث ایجاد گرما و سرخی عضو دچار التهاب می‌گردد که پروسه‌ای خود درمانی است.
هجوم خون برای رساندن هرچه سریع‌تر و بیشتر سلول‌های دفاعی بدن و همچنین ترشح آنزیم‌ها و مواد التهابی مختلف در محل باعث ایجاد تورم نیز می‌گردد.
افزایش جریان خون در عضو التهابی کمک به تجزیه مواد زاید و سمی و انتقال آنها به کبد و کلیه و سایر دستگاه‌هایی که در سم‌زدایی بدن نقش دارند (پوست و سیستم تنفسی) می‌کند.
ایجاد درد که خود نیز یکی دیگر از علائم سه‌گانه‌ی التهاب منطقه‌ای است و در نتیجه‌ی برخی عوامل التهابی و همچنین تورم و فشار بوجود می‌آید نقش آگاهی رساندن به فرد از وجود پروسه‌ای غیرعادی در بدن را به عهده دارد؛ در نتیجه ی وجود درد حرکت و فعالیت متوقف گردیده یا به حداقل می‌رسد تا بدن فرصت التیام را بدست آورد چرا که ادامه‌ی فعالیت در هنگام التهاب باعث توقف پروسه‌ی سم‌زدایی گردیده یا آن را بصورت ناقص به پیش خواهد برد که این خود می‌تواند زمینه‌ساز التهاب مزمن گردد.
برهمین منوال هر گونه عاملی که باعث به تعویق انداختن یا توقف پروسه‌ی سم‌زدایی گردد می‌تواند التهاب حاد را به التهاب مزمن تبدیل نماید. مصرف دارو، چه داروهای گیاهی و چه شیمیایی که تأثیر بر پروسه‌ی التهابی بگذارند از جمله این عواملند؛ به همین دلیل است که بیماری‌های التهابی مختلف مانند کولیت اولسروز، پسوریاس، انواع آرتروزها و… پس از قطع دارو بازگشت مجدد دارند چرا که بدن نیازمندادامه دادن و  کامل نمودن پروسه‌ی سم‌زدایی و درمان، توسط ایجاد پروسه‌ی التهابی می‌باشد.
چنانکه گفتیم ادامه‌ی زخم و التهاب در هر ارگانی می‌تواند زمینه‌ای برای ایجاد سرطان باشد. پس سرطان از ابتدا سرطان نبوده بلکه سال‌ها قبل بصورت التهاب از مراحل ابتدایی شروع گردیده و در نتیجه‌ی اینکه به بدن فرصت و اجازه‌ی تکمیل سم‌زدایی و التیام داده نشده التهاب حاد ادامه دار گردیده به التهاب مزمن تبدیل گشته است. با ادامه‌ی تاثیر گذاری عواملی که از ابتدا باعث ایجاد التهاب اولیه گردیده بودند شرایط پیش سرطانی و سپس خود ِ سرطان حاصل می‌شود که نتیجه‌ی سال‌ها رشد غیرعادی و آنورمال سلول‌ها بوده است.
در طب مدرن دلیل ایجاد سرطان را اکثراً نامعلوم اعلام می‌کنند. این باور باعث آن است که نقش ایجاد بیماری از ابتدا و ادامه‌ی منطقی آن به مراحل مختلف از جمله پیش سرطانی تا سرطان نادیده گرفته شده در نتیجه درمانی ناصحیح و ناکارآمد تجویز می‌گردد که به تصحیح و درمان ریشه‌ی بیماری نپرداخته در اکثر مواد نه تنها کمکی به حال بیمار نمی‌کند بلکه باعث صدمه‌ی بیشتر و افزایش سمیت بدن بیمار می‌گردد.
سرطان یک بیماری تحلیلی (دژنرتیوdegenerative) والتهابی (inflammatory) است.
عوامل ایجاد کننده‌ی موتاسیون(Mutagens) و سرطان‌زا (کارسینوژن carcinogens) بطور طبیعی در بدن توسط پروسه‌ی متابولیسم و اکسیداسیون سلولی و ایجاد رادیکال‌های آزاد بوجود می‌آیند. این مواد همچنین به میزان فراوان در محیط زندگی ما وجود داشته توسط غذا، آب، هوا وارد بدن گردیده با آسیب زدن به محتویات ژنتیکی داخل سلول (DNA) و ایجاد موتاسیون نه تنها در سرطان بلکه در ایجاد کلیه‌ی  بیماری‌های دژنرتیو و التهابی از جمله بیماری‌های قلب و عروق، آرتروز، آلزایمر، دیابت، پیری زودرس و بطور کلی در همهٔ بیماری‌های شایع قرن ما نقش دارند.
آنتی‌اکسیدان‌ها که به میزان فراوان در گیاهان بخصوص سبزی‌ها و میوه‌ها موجودند برعکس، با جلوگیری از پروسه‌ی اکسیداسیون سلولی و مبارزه با رادیکال‌های آزاد، از ایجاد صدمه به دی ان اِ (DNA) جلوگیری نموده خاصیت ضد التهابی، ضد تحلیلی و ضد سرطانی دارند.
چنانکه ذکر شد بدن در حالت طبیعی در اکثریت قریب به اتفاق موارد قادر به ترمیم و اصلاح یا از بین بردن سلول‌های صدمه دیده و و غیرنرمال می‌باشد اما اگر پروسه‌ی التهابی بدلیل ادامه‌ی سمیت بدن و فراهم نگشتن فرصت لازم برای سم‌زدایی کامل و در نتیجه کاهش توان سیستم ایمنی بدن، افزایش مداوم سموم و به تبع آن نیاز به کار بیش از اندازه‌ی ارگان‌های سم‌زدایی، عدم تعادل مواد معدنی و بالاخره فقر ریزمغذی‌ها بدلیل تغذیه‌ی نادرست ادامه یابد باعث نامتعادل نمودن میزان آب، مواد معدنی، اختلال در تعادل سدیم و پتاسیم و پروتئین داخل سلولی و بطور کلی اختلال در متابولیسم سلولی، در سیستم غدد و ترشحات درونی سلول‌ها بوجود آمده، نیروی حیاتی بدن نیز دچار اختلال گردیده و سلول‌های آنورمال فرصت رشد و تکثیر پیدا می‌نمایند. ادامه‌ی رشد این سلول‌ها توده‌ی سرطانی را بوجود می‌آورد.
سلول‌های سرطانی در توده‌ی سرطانی که خاصیت رشد و تکثیر بی‌توقف دارند نیاز به مواد غذایی فراوان دارند. با رشد و بزرگ‌تر شدن توده‌ی سرطانی بخشی از این سلول‌ها بدلیل نرسیدن خون و مواد غذایی دچار نکروز و مرگ سلولی شده در نتیجه‌ی آزاد شدن سموم سلولی مسمومیت بدن افزایش می‌یابد. ضعف عمومی، آتروفی یا تحلیل ماهیچه‌ها به کمبود شدید اشتها، کاهش وزن و احساس بدحالی که دربیماران سرطانی در مراحل پیشرفته ی سرطان وجود دارد نتیجه‌ی این عوامل هستند.
در نتیجه و بطور خلاصه می‌توان گفت که بدنی که در آن سرطان بوجود آمده و توان رشد دارد بدنی است که از یک طرف در سطح سلولی دچار فقر شدید غذایی برای موادی مانند ریزمغذی‌ها، ویتامین‌ها و مواد معدنی است که نقش آنتی‌اکسیدان را در بدن بازی می‌نمایند و از طرف دیگر دچار سمیت بیش از اندازه است.
پس می‌توان گفت سرطان نه بیماری یک عضو خاص، بلکه بیماری کل بدنی است که دچار فقر ریزمغذی‌ها و همچنین سمیت شدید و در نتیجه ضعف نیروی حیاتی می‌باشد.
این حقیقت امروز پذیرفته شده است که بیماری سرطان نیز مانند بسیاری دیگر از بیماری‌های قرن ما عمدتاً نتیجه‌ی روش ناسالم زندگی و تغذیه‌ی بشر امروزی در جامعه‌ی مدرن می‌باشد. در نتیجه نه تنها قابل پیشگیری بلکه قابل درمان هم می‌باشد.
به عنوان مثال سال‌هاست که تحقیات علمی نشان داده‌اند که سرطان پروستات در مردانی که مصرف بالای لبنیات و گوشت قرمز بخصوص بصورت کباب شده دارند بیشتر است، چنانکه سرطان روده‌ی بزرگ در افرادی که مصرف میوه و سبزی و محصولات گیاهی در رژیم غذائیشان محدود است دیده‌ می‌شود. پیش‌بینی شده که با تغییر رژیم غذایی معمول که مبتنی بر مواد حیوانی  است به رژیم غذای مبتنی بر مواد گیاهی بخصوص بصورت تازه و خام و همچنین خودداری کردن از مصرف غذاهای فراوری مانند کنسروها، گوشت‌های نمک سود و بو داده، غذاهای موسوم به فست‌فود Fast Foods و سوسیس و کالباس میزان سرطان‌های مختلف به حداقل نصف میزان امروزه کاهش خواهد یافت. جالب است بدانیم در طبیعت سرطان در حیوانات گوشتخوار بیش از گیاهخواران و میوه‌خواران دیده می‌شود.
مواد نیتروژن‌ دار یا مواد آمینه‌ای (‌Nitrogenous) به علت قابلیت ایجاد مسمومیت شدید سلولی می‌تواند زمینه‌ی پیش سرطانی در سلول را فراهم کنند. مثلاً در طبیعت، مصرف مواد نیتروژنه (اسید آمینه‌ها) مازاد نیاز برای گیاهان باعث رشد تومور در گیاهان می‌گردد.

دلایل ایجاد سرطان 

۱) عوامل محیطی
۹۰-۹۵ درصد سرطان‌ها بدلیل محیطی در بدن ایجاد می‌گردند و بطور کلی تنها حدود ۵ درصد سرطان‌ها زمینه‌ی ژنتیک خانوادگی دارند.
منظور نظر از عوامل محیطی کلیه‌ی عوامل درونی و بیرونی هستند که در محیط زندگی فرد وجود داشته و یا توسط نوع زندگی فرد از جمله نوع تغذیه و عادت‌های زندگی او تعریف گشته و بر سلامت کل بدن تأثیر می‌گذارند.
در اینجا ابتدا به دو موضوع مهم التهاب بدن و نقش میکروبیوم (میکروبیوتا  Microbiota) یا میکرب‌هایی که بصورت سمبیوتیک در بدن انسان بخصوص در روده زندگی می‌کنند٬ در ایجاد یا پیشگیری سرطان٬ پرداخته و سپس به عوامل تغذیه‌ای و عادت‌های زندگی و تأثیرات آنها بر دو پدیده‌ی ذکر شده یعنی التهاب و تغییر فلور حیاتی روده می‌پردازیم.
چنانکه ذکر شد سرطان بیماری بدنی است که از تعادل خارج شده و دچار التهاب (Inflammotion) مزمن می‌باشد؛ هر عاملی که در بدن ایجاد التهاب کند ریسک ابتلا به سرطان را بالا می‌برد. هر عاملی هم که بالانس و در نتیجه توانایی بدن را در تجزیه و پاکسازی عوامل تولید شده در پروسه‌ی اکسیداسیون سلولی مانند پراکسیدها و رادیکال‌های آزاد دچار اختلال کند باعث لطمه به سلول و در نهایت ایجاد التهاب می‌گردد.
تغذیه‌ی ناسالم، اضافه وزن، مصرف مواد حیوانی، میزان بالای چربی‌ها بخصوص چربی‌های اشباع، مصرف الکل و سیگار، عواملی سمی در محیط زندگی، سمومی که توسط غذاهای فراوری شده و بسته‌بندی گردیده وارد بدن می‌گردند، سموم شیمیایی مورد استفاده در پرورش مواد گیاهی و حیوانی، همگی باعث استرس اکسیداتیو (Oxidative stress)، ازدیاد رادیکال‌های آزاد و پراکسیدها گردیده نهایتاً با ایجاد التهاب زمینه را نه تنها در ایجاد بسیاری از بیماری‌های انسان مانند آلزایمر[۵٬ ۶]، پارکینسونز[۶]، بیماری قلب و گرفتگی رگ‌ها[۷]، افسردگی[۸]، بلکه سرطان[۹] آماده می‌کند.
از اینجا نقش و اهمیت آنتی‌اکسیدان‌ها که خاصیت خنثی نمودن این رادیکال‌های آزاد را دارند هویدا می‌گردد.

میکروبیوم و اهمیت فیبر غذایی

میکروبیوم یا باکتری‌های موجود در بدن بخصوص روده (فلور روده) نقش مهمی در ایجاد یا پیشگیری التهاب بدن و در نتیجه پیشگیری از سرطان ایفا می‌کند.
در گذشته تصور می‌شد که فیبر غذایی بخش غیرقابل هضم غذا بوده و عمل اصلی آن جارو کردن و تمیز نمودن روده می‌باشد. امروزه مشخص گردیده که باکتری‌های موجود در روده‌ی انسان قادر به هضم فیبر غذایی می‌باشند. در حقیقت فیبر غذایی غذای باکتری‌های مفید روده می‌باشد که باعث رشد و سلامت جامعه‌ی میکربی روده می‌گردند. با هضم فیبر غذایی باکتری‌ها تولید اسیدهای چرب با زنجیره‌ی کوتاه (Short Chain Fatty Acids) می‌نمایند که فواید بسیاری در سلامت انسان دارند. از جمله این فواید کمک به جذب مینرال‌های مختلف از جمله کلسیم و همچنین تولید انرژی برای سلول‌های دیواره‌ی روده‌ی بزرگ است. اما مهمترین نقش این اسید‌های چرب نقش ضد التهابی آنها می‌باشد که خاصیت ضد بیماری‌ از جمله ضد سرطانی دارد.
اسیدبیوتیریک (Butyric Acid) از اسیدهای چرب زنجیره‌ای کوتاه می‌باشد که خاصیت ضد التهابی و ضد سرطانی آن به ثبوت رسیده است[۱۰].
اسید بیوتیریک که توسط عمل باکتری‌های روده بر فیبر غذایی قابل هضم ایجاد می‌شود با جلوگیری از رشد غیرقابل کنترل سلول‌ها و همچنین کمک به differentiation یاایجاد تفاوت سلولی اثر ضد سرطانی خود را اعمال می‌کند. میدانیم که سلولهای سرطانی خاصیت تفاوت سلولی یا diffenrntiation را از دست داده بصورت توده ای همشکل رشد می‌کنند.
اسید پروبیوتیک (Propionate) که یکی دیگر از اسیدهای چرب کوتاه می‌باشد و در اثر عمل باکتری‌های روده بر فیبر ایجاد می‌گردد در کنترل اشتها و کاهش وزن نقش دارد و بدین سبب عمل ضد التهابی ٬ ضد سرطانی دارد. اضافه وزن را یکی از عوامل ایجاد سرطان می‌دانند[۱۱].
تحقیقات نشان می‌دهند که کسانی که مصرف فیبر غذایی بالا دارند ۵۰ درصد کمتر به سرطان روده‌ی بزرگ دچار گشته [۱۲٬۱۳]، میزان ابتلا آنان به سرطان‌های دیگر نیز از سطح متوسط جامعه پائین‌تر می‌باشد.
نقش فیبر غذایی همچنین در کاهش سرطان پانکراس[۱۴] و کاهش پولیپ‌های روده[۱۵٬۱۶٬۱۷] توسط تحقیقات به اثبات رسیده است؛ برمبنای باور علمی پولیپ روده پیش زمینه‌ی ایجاد سرطان روده می‌باشد.
فیبرغذایی و اسیدهای چرب کوتاه حاصله از عمل باکتری‌ها بر آن در کاهش وزن و بالا بردن حساسیت سلولی به انسولین و در نتیجه کاهش التهاب بدن نیز نقش دارند[۱۸].
لازم به ذکر است که تحقیقات نشان می‌دهند که این تنها فیبر موجود در سبزی‌ها و میوه‌ها است که نقش ضد التهابی٬ ضد سرطانی در بدن بازی می‌کند. بدین معنا که فیبر مجزا شده از مواد غذایی که بصورت مکمل در بازار عرضه می‌گردد فاقد این نقش می‌باشد[۱۹].

نقش تغذیه و روش زندگی در ایجا سرطان

مؤثرترین عمل برای کاهش میزان سرطان در سطح فردی و در سطح جهانی تغییر رژیم غذایی می‌باشد[۲۰٬۲۱]. کلیه‌ی تحقیقات چه در میان جوامع و اجتماعات مختلف و چه در آزمایشگاه‌ها همگی نشان بر نقش اساسی تغذیه بر پیشگیری و درمان سرطان دارند.
بطور کلی افزایش مصرف سبزی‌ها، میوه‌ها، فیبرغذایی که در محصولات گیاهی مختلف از جمله در غلات و حبوبات به وفور وجود دارد، کاهش یا قطع کامل مصرف مواد حیوانی از جمله لبنیات و تخم مرغ، کاهش مصرف چربی‌ها بخصوص چربی‌های اشباع و چربی‌های موسوم به ترانس در غذای روزمره، اجتناب از مصرف غذاهای کنسروی، فراوری شده، و کارخانه‌ای (Refined foods) و مصرف غذاها در نزدیک‌ترین فرم به صورت طبیعی‌اشان بهترین راه بیمه‌ نمودن بدن در پیشگیری، درمان و جلوگیری از بروز مجدد سرطان می‌باشد.
مواد گیاهی بخصوص سبزی‌ها و میوه‌های خام به میزان فراوان دارای آنتی‌اکسیدان‌های مختلف می‌باشند. آنتی‌اکسیدان‌ها موادی هستند که اثرات مخرب رادیکال‌های آزاد که در اثر اکسیداسیون سلولی بوجود آمده و باعث جراحت سلولی و ایجاد التهاب می‌شوند را خنثی می‌کنند.
از آنتی‌اکسیدان‌های فراوان موجود در سبزی‌ها و میوه‌ها می‌توان از ویتامین ث، فولیک اسید (آنتی‌اکسیدان، ضدسرطان)[۲۲]، انواع فیتوکمیکال‌ها از جمله فلاونوئیدها می‌توان نام برد. فلاونوئیدها در مقام آنتی‌اکسیدان قادرند که رادیکال‌های آزاد و مواد سمی که در سوخت و ساز مواد حیوانی از جمله کلسترول آزاد می‌شوند را خنثی کنند.
میزان فراوان منیزیوم در مواد گیاهی (مواد حیوانی دچار فقر منیزیوم می‌باشند) باعث (Genomic Stability) ثبات مواد ژنتیکی داخل سلول و مرمت دی ان اِ (DNA) می‌گردد.
میزان منیزیوم بالا در کاهش سرطان‌ها از جمله سرطان روده‌ی بزرگ و مقعد نقش دارد[۲۴].
سبزی‌های پهن برگ و انواع حبوبات (لوبیاها) منابع غنی اسید فولیک و ویتامین B6 هستند که نقش عمده‌ای در متیلاسیون دی ان اِ (DNA Methylation) و در نتیجه ثبات ساختمان آن می‌کنند[۲۵].
ویتامین B6 نه تنها در ثبات ساختمان دی ان اِ نقش دارد بلکه پروسه‌ی ایجاد تومور (Tumorogenesis) را سرکوب نموده باعث کاهش رشد سلول‌های سرطانی و جلوگیری از مکانیسم‌های مختلف رشد سلول‌های سرطانی از جمله جلوگیری از تشکیل رگ‌های خونی جدید برای خون‌رسانی به سلول‌های سرطانی می‌گردد[۲۶].
ریسک ابتلا به سرطان روده‌ی بزرگ و مقعد در افرادی که بیشترین میزان مصرف ویتامین B6 توسط سبزی‌ها و میوه‌ها دارند بین ۳۵-۴۵ درصد کاهش می‌یابد[۲۷٬۲۸].
بطور کلی مصرف مقادیر فراوان میوه و سبزی نه تنها ریسک ابتلا به سرطان‌های مختلف را کاهش می‌دهد بلکه در کاهش مرگ و میر و پیشگیری از بروز مجدد سرطان نیز نقش دارد.
مثلاً سرطان معده[۲۹٬۳۰]، پانکراس[۳۱] (کاهش بین ۶۳-۷۰٪)، سرطان ریه[۳۲]، پروستات و روده‌ی بزرگ قابل ذکرند.
لیکوپن موجود در گوجه فرنگی و هندوانه ریسک ابتلا به سرطان پانکراس را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد[۳۳].
در افرادی که بتاکاروتن (فیتوکمیکال موجود در هویج و سبزی‌ها و میوه‌های زرد و نارنجی رنگ) ریسک سرطان تیروئید بطور خاص و ریسک ابتلا به سرطان بطور عام پائین‌تر است[۳۴٬۳۵].
وجود آنتی‌اکسیدان‌های مختلف در گیاهان باعث حفاظت بدن در برابر سرطان حتی در شرایط سمی و سرطان‌زا می‌باشد. بطور مثال تحقیقات نشان می‌دهند که هر چه میزان مصرف سبزی و میوه بالاتر باشد درجه‌ی ابتلا به سرطان ریه حتی در افراد سیگاری پائین‌تر می‌رود[۳۶٬۳۷].
وجود موادی مانند سولفور در اعضاء خانواده‌ی کلم (بروکلی، گل کلم، کلم سفید، کلم بروکسل و…)، کاروتنوئیدها درانواع گیاهان بخصوص گیاهان زرد و نارنجی رنگ، فلاونوئیدها (Flavonoids)، اسید فولیک، سلنیوم، ویتامین ث که همگی به میزان فراوان در سبزی‌ها و میوه‌ها وجود داشته و بصورت طبیعی عمل آنتی‌اکسیدان و خاصیت پیشگیری از سرطان را بازی می‌کنند.
چنانکه ذکر شد هر چه مصرف آنتی‌اکسیدان‌ها بیشتر باشد میزان ابتلا به سرطان پائین‌تر است اما، تنها مصرف آنتی‌اکسیدان‌ها به فرم طبیعی آن در سبزی‌ها و میوه‌هاست که خاصیت ضد سرطانی دارد. چرا که مکمل‌های آنتی‌اکسیدان از جمله مکمل سلنیوم، ویتامین ث، یا بتاکاروتن که در بازار عرضه می‌گردند در برخی موارد حتی باعث ازدیاد ریسک ابتلا به سرطان می‌گردند. کاروتنوئید موجود در گیاهان بطور طبیعی در بدن بصورت آنتی اکسیدان عمل می‌کند اما ویتامین A بصورت مکمل، و یا به شکلی که در مواد حیوانی وجود دارد می‌تواند در مقادیر بالا باعث سمیت کبد گردد.
فیبر موجود در مواد گیاهی نیز تحت مکانیسم‌های مختلی که ذکر شد خاصیت ضد سرطانی دارد.
چنانکه ذکر شد تحقیقات و مطالعات فراوانی به ارتباط بین مصرف مواد حیوانی و افزایش سرطان‌های مختلف اشاره دارند.
مکانیسم ازدیاد ریسک سرطان توسط مصرف گوشت را به چندین دلیل می‌دانند.
اول وجود آهن هِم (Heme) در گوشت است. هِم بخشی از مولکول هموگلوبین (Hemoglobin) است که در حمل و نقل اکسیژن در خون و به سلول‌های بدن شرکت داشته و بافت ماهیچه‌ای به میزان فراوان وجود دارد. بافت ماهیچه‌ای بخشی از وجود حیوان است که ما به نام گوشت (گاو، گوسفند، مرغ و…) مصرف می‌کنیم. مولکول هِم در میزان بالا باعث جراحت به سلول‌ها و بافت‌های بدن می‌گردد.
آهن هِم موجود در گوشت ریسک سرطان بخش‌های بالایی دستگاه گوارش را بالا میبرد.  بعنوان مثال سرطان مری و معده در افرادی که میزان فراوان مصرف گوشت دارندتا سه برابر بالاتر است[۴۰].
نیتروزآمین‌ها موادی اکثراً سرطان‌زا هستند که در محیط اسیدی معده از ترکیب نیتریت‌ها و آمین‌ها بوجود می‌آیند. در بدن انسان نیتروزآمین‌ها در محیط اسیدی معده از گوشت، ماهی و پروتئین‌های حیوانی بوجود می‌آیند. نیترات اضافه شده به پنیر، گوشت‌های دودی، سوسیس و کالباس نیز در دستگاه گوارش انسان نیتروزآمین ایجاد می‌کنند.
هیدوکربن‌های آروماتیک (Poly Aromatic Hydrocarbons) نیز ماده‌ای التهابی و سرطان‌زا در گوشت‌های دودی است.
مکانیسم دیگر سرطان‌زایی گوشت‌ها مثل گوشت قرمز، مرغ و ماهی تشکیل ماده‌ی سرطان‌زایی به نام آمین‌های هتروسیکلیک (Heterocyclic Aromatic Amines) است که در حرارت‌های بالا مانند کباب کردن و سرخ کردن تشکیل می‌شود[۴۱] و ماده‌ای سرطان‌زا است.
شواهد در مورد ارتباط گوشت قرمز بخصوص گوشت‌های فراوری شده مانند سوسیس و کالباس با سرطان چنان قوی است که حتی سازمان بهداشت جهانی در مورد مصرف گوشت قرمز برای پیشگیری از سرطان هشدار داده است. هر چند باید اضافه نمود که این ارتباط در مورد انواع مواد حیوانی از جمله گوشت‌های سفید مانند مرغ و ماهی نیز صدق می‌کند.
یکی دیگر از مواد التهابی و در نتیجه با پتانسیل سرطان‌زایی تری میتل آمین (Trimethyl amine TMA) است که توسط عمل باکتری‌های روده بر مواد حیوانی تشکیل می‌شود. اِل کارنیتین (L-Carnithine) موجود در گوشت قرمز و کولین (Choline) موجود در تخم مرغ توسط باکتری‌های روده متابولیزه شده ایجاد تری متیل آمین می‌کنند. از اکسیده شدن این ماده در کبد ماده‌ای به نام TMAO  ایجاد می‌گردد که ماده‌ای التهابی بوده در ایجاد گرفتگی رگ‌ها و سایر بیماری‌های التهابی از جمله سرطان نقش دارد.
TmAo در روده‌ی گیاهخواران وجود ندارد[۴۲].
(MTORC1, Mammalian Target of Rapamycin Complex 1) مجوعه‌ای از پروتئین‌ها هستند که در تنظیم سنتز و رشد سلولی نقش دارند در نتیجه میزان این ماده در سرطان‌ها بخصوص سرطان سینه و پروستات بالا می‌باشد. تحقیقات نشان می‌دهند که شیر باعث بالارفتن MTORC 1 شده (ارتباط مصرف لبنیات و سرطان پروستات) در حالیکه کلیه‌ی مواد گیاهی از جمله میوه‌ها و سبزی‌ها، مغزها و دانه‌ها و حبوبات و غلات باعث پائین آوردن میزان MTORC1 و در نتیجه کاهش رشد سرطانی سلول‌ها می‌گردد.
مکانسیم دیگری ارتباط میان ازدیاد سرطان و مصرف مواد حیوانی را می‌توان در نقش چربی‌ها بطور کلی و چربی‌های اشباع بطور اخص در ارتباط با سرطان‌های مختلف تعریف نمود.
تصور می‌شود که بطور کلی مصرف چربی‌ها بخصوص چربی‌های اشباع که در مواد حیوانی به وفور وجود دارند باعث ازدیاد انواع سرطان‌ها از جمله سرطان سینه، پروستات و روده‌ی بزرگ می‌گردند[۴۳٬۴۴٬۴۵].
مکانیسم این اثر را بواسطه‌ی ایجاد استرس اکسیداتیو (Oxidative stress) در زمان سوخت و ساز چربی‌ها می‌دانند که با ایجاد رادیکال‌های آزاد و ترکیبات مختلف پراکسیدازها و کلسترول اپوکسید (Cholestrol epoxide) باعث ایجاد جراحت در دی ان اِ می‌گردند [۴۶٬۴۷].
افرادی که در هفته ۴ بار یا بیشتر مواد حیوانی مصرف می‌کنند ریسک ابتلا به سرطان پانکراس در آنان ۷۵٪ بیشتر از افرادی است که در هفته کمتر از یکبار مواد حیوانی در غذای خود استفاده می‌نمایند[۴۸٬۴۹]. در حالیکه مصرف هر روزه‌ی سبزی‌ها و میوه‌ها به میزان زیادی باعث کاهش ریسک ابتلا به سرطان بخصوص سرطان‌های دستگاه گوارش می‌گرد[۵۰٬۵۱].

اضافه وزن و چاقی و ریسک ابتلا به سرطان

تحقیقات نشان می‌دهند افرادی که دارای اضافه وزن هستند میزان فاکتورهای رشد شبه انسولین (IGF1) در خون‌شان بالاتر می‌باشد. بالا بودن این فاکتورها به دو دلیل می‌باشد. اول اینکه مقاومت سلولی به انسولین در افرادی که اضافه وزن دارند بالاتر است و هم اینکه سلول‌های چربی خود در سنتز این فاکتورها نقش دارند.
هر دوی این عوامل یعنی افزایش مقاومت سلولی به انسولین و میزان بالای هورمون‌های رشد شبه انسولین مانند IGF1 در بدن را با ابتلا به بسیاری از سرطان ها در کودکان و بزرگسالان مرتبط دانسته‌اند. افرادی که IGF1 خونشان پائین‌تر از حد نرمال است به نظر می‌رسد که میزان ابتلا به سرطان در آنها تقریباً وجود ندارد.[۵۲]
فاکتورهای رشد شبه انسولین همچنین توسط کبد و در رابطه با مصرف پروتئین اضافه ساخته می‌شود.
پروتئین برای سنتز ساختمان سلولی مورد نیاز است. وجود پروتئین در غذای مصرفی نشانه‌ای برای کبد برای تولید IGF1 که در ساختن و رشد سلول‌ها نقش دارد می‌باشد. هرچه پروتئین مصرفی بالاتر باشد میزان IGF1 ساخته شده توسط کبد بالاتر است. پروتئین‌های حیوانی بخصوص آنان که حاوی اسیدآمینه‌ی متیونین (Methionin) بالا هستند محرک قوی‌تری برای کبد در ساختن IGF1 می‌باشند. در مقایسه با مواد گیاهی اسیدآمینه‌ی متیونین در مواد حیوانی به وفور یافت می‌شود.
مصرف پروتئین‌های حیوانی کبد را وادار به ساختن بیشتر این فاکتور می‌کند در حالیکه پروتئین‌های گیاهی چون در نسبت‌های مناسب با فیبر غذایی و کربوهیدرات‌ها قرار دارند این اثر را برکبد ایجاد نکرده در نتیجه IGF1 تولید نمی‌گردد.
کمپانی‌های داروسازی تحت عنوان مبارزه با سرطان دارویی به نام Figitumab ساخته‌اند که میزان IGF1 خون را پائین میاورد این دارو عوارض جانبی خطرناکی از جمله مرگ در مراحل اولیه درمان دارد. در حالیکه بصورت کاملاً طبیعی و سالم و با کمک رژیم گیاهخواری صحیح، مصرف مقادیر فراوان سبزی‌ها و میوه‌ها و قطع کامل یا کاهش چشمگیر مصرف مواد حیوانی در رژیم غذایی می‌توان بطور طبیعی میزان IGF1 را در خون پائین آورد. «عوارض جانبی» این روش طبیعی نتایج مطبوع و دلخواهی مانند کاهش وزن، افزایش انرژی، احساس سلامت و حس زنده دلی و سبکی و نشاط بیشتر است.
در ادامه‌ی بیان تأثیر تغذیه بر سلامت بطور عام و بر پیشگیری ایجاد، درمان و بر پیشگیری مجدد سرطان لازم است به ارتباط مواد غذایی رایج امروز در تغذیه‌ی بشر و ریسک ایجاد سرطان نیز اشاره‌ای گردد.
مصرف قند و شکر و آرد سفید باعث ازدیاد سرطان‌های مختلف از جمله سرطان‌های دستگاه گوارش می‌گردد[۵۳٬۵۴٬۵۵]. در این تحقیقات بخشی از این تأثیر بدین دلیل بیان شده که کسانیکه این مواد را مصرف می‌کنند بطور عام و معمول مقدار کمتری از سبزی و میوه مصرف می‌نمایند.
مصرف سبزی و میوه چنانکه ذکر شد در پائین آوردن ریسک سرطان‌ها از جمله سرطان پانکراس که سرطانی[۵۶٬۵۷] جدی و دارای مرگ و میر بالاست نقش عمده دارد.
غذاهای فراوری شده، بسته‌بندی شده، انواع کنسروها، غذاهای دود داده و نمک سود، ماهی دودی، سوسیس و کالباس، زیتون و خیارشور و نمک سود، غلاتی که بصورت آرد سفید در آمده و سبوس و جنین (Wheat Germ) خود را از دست داده‌اند باعث ازدیاد ریسک انواع سرطان هستند. بعنوان مثال غذاهای فراوری شده به دلیل فقر فیبر غذایی ریسک ابتلا به سرطان روده‌ی بزرگ را حداقل دو برابر بالا می‌برند[۵۸٬۵۹].
سیگار و الکل با تولید سموم، التهابی نمودن بدن و پائین آوردن مقاومت آن زمینه‌ی ایجاد نه تنها سرطان ریه بلکه سرطان بطور کل را بالا می‌برند. سموم موجود در این مواد از جمله شامل افزودنی‌ها و نگهدارنده‌های مختلف به آنان در پروسه‌ی تولید آنها می‌باشد. بعنوان مثال در پروسه‌ی تولید آبجو نیتروزآمین‌ها که در قبل بدان‌ها اشاره شد تولید می‌گردد.
گاز، بنزوپیرین (Benzo Pyrenes) و سایر سموم (Toxins) داخل سیگار باعث جراحت راه‌های تنفسی می‌گردند.
مصرف الکل در ایجاد پولیپ‌های آدنوم روده که پیش سرطانی هستند نقش دارد[۶۰].

ورزش، فعالیت بدنی و سرطان

تحقیقات و مطالعات فراوانی بر نقش و اهمیت ورزش و فعالیت بدنی در پیشگیری اولیه یا پیشگیری از بازگشت سرطان‌های مختلف تأکید فراوان دارند[۶۱٬۶۲]. مکانیسم‌های مختلفی در اثر مثبت فعالیت بدنی و کاهش سرطان عمل می‌کنند.
در درجه اول ورزش و فعالیت بدنی از طریق کنترل اضافه وزن و سالم نگهداشتن وزن بدن میزان سلول‌های چربی و در نتیجه میزان IGF1 یا هورمون‌های رشد که به نظر میاید در ایجاد و رشد سرطان نقش دارند را کاهش داده و از این طریق نقش ضد سرطانی ایفا می‌کند.
ورزش همچنین حساسیت سلولی به انسولین را بالا برده بدین طریق از ایجاد سندرم متابولیک و التهاب در بدن جلوگیری نموده ٬از ابتلا به بیماری‌های التهابی مانند دیابت، بیماری‌های قلب و عروق و سرطان جلوگیری کرده یا امکان ابتلا به آنها را کاهش می‌دهد.
ورزش و فعالیت بدنی در بدن تعادل هورمونی ایجاد نموده، اکسیژن فراوانتری به سلول‌ها رسانده، چربی‌ها و در نتیجه سموم ذخیره شده در چربی‌ها را آزاد و از بدن تصفیه می‌کند. ورزش نشاط آور است و در ایجاد حس سلامت، متعادل نمودن خواب و رفع استرس نقش چشمگیری دارد. ورزش باعث ایجاد خوشبینی و روحیه مثبت می‌گردد که خود از عوامل مهم ایجاد سلامتی است.
ورزش بخصوص اگر در طبیعت و در معرض نور آفتاب صورت گیرد در کنار سایر عوامل زندگی سالم بیشترین تأثیر را بر سلامت بدن دارد.
ورزش و فعالیت بدنی با ایجاد تعادل هورمونیِ آندروژنیک در بدن ریسک سرطان‌هایی که به تغییرات هورمونی در بدن و بالا بودن هورمون‌های زنانه یا مردانه وابسته هستند مانند سرطان‌های سینه، پروستات و تخمدان را کاهش می‌دهد. مکانیسم کاهش استروژن و آندروژن را بالا رفتن سنتز پروتئین‌های گلوبین (Globulins) دانسته‌اند که به این هورمون‌ها متصل گردیده آنها را از دسترس سلول‌ها خارج می‌کنند.
تحقیقات نشان می‌دهند که ریسک سرطان روده، مقعد، تخمدان، ریه و پروستات با چهار ساعت ورزش در هفته می‌تواند به بیش از ۲۰درصد کاهش یابد[۶۳]. ریسک ابتلا به سرطان پانکراس و سینه نیز توسط ورزش کاهش می‌یابد[۶۴٬۶۵]. ریسک ابتلا به سرطان روده‌ی بزرگ و مرگ و میر ناشی از آن با ورزش کاهش می‌یابد.[۶۶٬۶۷]
در اینجا لازم است به Obesogenes یا چاقی‌زاها اشاره کنم که در محیط زندگی ما، در مواد و سموم شیمیایی افزوده شده به مواد غذایی، و در مواد مختلفی که در شوینده‌ها و موادی که در نظافت شخصی یا نظافت خانه و محل کار بکار می‌روند و حتی در البسه‌ای که با الیاف مختلف مصنوعی تهیه شده‌اند وجود دارند نیز اشاره کنم.
این مواد که اکثرأ از ترکیبات نفتی سنتز شده‌اند در سیستم هورمونی بدن ایجاد اختلال کرده بر تیروئید، غدد فوق کلیه، تخمدان و سایر غدد داخلی اثر گذارده باعث عدم تعادل هورمونی و بخصوص بلوغ زودرس، نازایی و عدم باروری می‌گردند. بدن برای دور نگهداشتن این سموم از اعضا، حیاتی مانند قلب و کلیه و مغز به ساختن سلول‌های چربی مبادرت می‌ورزد چرا که سلول‌های چربی بهترین ذخیره کننده‌ی سموم بدن برای کنترل و خارج نمودن این سموم از جریان خون می‌باشند. این سلول‌های چربی که در اصل توسط بدن و برای مصون نگهداشتن ارگانیسم از سموم بوجود آمده‌اند علاوه بر اینکه باعث چاقی و اضافه وزن می‌گردند بلکه هرچه میزان سلول‌های چربی در پاسخ به این مواد سمی بالاتر باشد نشان دهنده‌ی میزان بالاتر سموم ذخیره گردیده در بدن می‌باشد که پروسه‌ی سم‌زدایی و پاکسازی را نیز طولانی‌تر و مشکل‌تر می‌کند.
این مواد که در سموم شیمیایی ٬محصولات بهداشت شخصی، در ظروف پلاستیکی، لایه‌ی داخلی قوطی‌های کنسرو و بسیاری مواد دیگر که در زندگی روزمره به کار می‌روند وجود دارند همه جزو «چاقی‌زاها» (Obesogenes) میباشند[۶۸].
بسیاری از سموم شیمیایی که برای دفع آفات نباتی بکار می‌روند نیز جزو چاقی‌زاها هستند. قابل ذکر است که تجمع سموم دفع آفات نباتی بعلت تجمع آنان در بافت چربی در مواد حیوانی بیش از مواد گیاهی است.
برخی از چاقی‌زاها مستقیماً سرطان‌زا نبوده اما بادرگیرنمودن سیستم ایمنی بدن قدرت سم‌زدایی و توان مبارزه‌ی بدن با بیماری را کاهش می‌دهند.
ذکر این مسئله قابل اهمیت است که بسیاری از مواد محیطی زندگی روزمره‌ی ما قابلیت سرطان‌زایی دارند و برای اشخاصی که مبتلا به سرطان هستند توجه به حذف آنان تا حد امکان از محیط زندگی از اهمیت ویژه برخوردار است.
موکت‌های سنتز شده، فرش‌های ماشینی، انواع مبلمان منزل، لامپ‌های فلورسنت، میدان‌های الکترومگنتیک ایجاد شده از کابل‌های برق وسایل الکتریکی، مایکروویو (میکروفرها)، کامپیوترها و تلفن‌های همراه و برج‌های دریافت کننده‌ی امواج همگی را در ایجاد انواع سرطان‌ها دخیل دانسته‌اند.
البسه‌ای که از الیاف غیرطبیعیِ سنتز شده تهیه گردیده و با رنگ‌های شیمیایی رنگ‌آمیزی گردیده می‌تواند برای بدن سمی باشد. محصولات طبیعی مانند پنبه اگر بصورت ارگانیک (در پروسه‌ی تولید آن از سموم شیمیایی استفاده نگردیده باشد) کشت داده نشده باشد متأسفانه امروز بدلیل کشت بصورت کشاورزی صنعتی یکی از سمی‌ترین مواد برای تهیه‌ی لباس است. الیاف طبیعی مانند کنف، الیاف گیاه شاهدانه از بهترین و سالم‌ترین الیاف برای پوشاک می‌باشند.
صابون‌ها، مواد شستشوی البسه و ظروف، و موادی که برای نظافت شخصی یا نظافت خانه بکار می‌روند باید بدون عطر و رنگ بوده Biodegradable باشند. چرا که کلیه‌ی این محصولات اگر بصورت شیمیایی تهیه شده باشند دارای دیوکسین‌ها (Dioxins)، و (PCBs (Polychlorinated bi pheayls هستند که خاصیت سرطان‌زایی و ایجاد اختلالات هورمونی در بدن دارند.
جیوه، آرسنیک و سایر فلزات سنگین که به دلیل تخلیه‌ی پس‌مانده‌های کارخانجات به میزان فراوان در آب دریاها وجود دارند توسط کلیه‌ی محصولات دریایی از قبیل ماهی، خرچنگ، میگو، و امثالهم همراه غذا وارد بدن انسان می‌شوند، پس از مصرف مواد دریایی خودداری کنید.
سموم موجود در هوای آلوده و آب آشامیدنی نیز در ایجاد سرطان مؤثرند. آب چشمه، آب مقطر و آب ناشی از روش اسمزی معکوس میزان سموم را تا حدود صفر تقلیل می‌دهند.
برای استفاده از هوای سالمتر اگر قادر به تغییر محل زندگی خود و زندگی در طبیعت یا محیط‌های طبیعی نیستید حداقل چند روزی در هفته به پارک‌ها، به کوهستان، به اطراف شهر، به مناطق خوش آب و هوا رفته در طبیعت به ورزش و فعالیت بدنی بپردازید.
سموم خود خواسته‌ای مانند سیگار و الکل از عوامل  دیگر التهابی نمودن بدن، تضعیف سیستم ایمنی و در صورت مداومت ٬یا خود یا متابولیت‌های آنان باعث ایجاد سرطان از طریق تغییرات در ساختمان دی ان اِ در مراحل مختلف تولید سلولی هستند.
یکی از موادی که در اثر متابولیزه شدن الکل در کبد تولید می‌گردد استالدهید است که نقش سرطان‌زایی دارد. همچنین گفته شده که الکل می‌تواند از طریق افزایش سیستم سیتوکروم P450 باعث فعال نمودن عوامل سرطان‌زا گشته در ایجاد سرطان نقش بازی کند.
بسیاری از داروهایی که بصورت روزمره چه توسط نسخه پزشک چه بصورت آزاد تجویز می‌گردند یا خود سرطان‌زا بوده و یا از طریق اشغال و از پا در آوردن سیستم‌های سم‌زدایی کبد به ایجاد سرطان کمک کنند و یا از قدرت بدن در مقابله با سرطان بکاهند.
بعنوان مثال برخی از داروهایی که در درمان بیماری‌های خود ایمنی از قبیل روماتوئید آرتروز، لوپوس و یا کولیت‌های اولسروز و کرونز بکار می‌روند در دراز مدت می‌توانند میزان ابتلا به سرطان غدد لنفاوی را بالا برند.
تابش اشعه به بدن چه توسط پرتودرمانی برای درمان سرطان و چه بکار رفته در انواع عکسبرداری‌های پزشکی از جمله ماموگرافی در طول زمان می‌توانند باعث سرطان گردند.
نتیجه اینکه بخصوص برای فردی که به سرطان دچار است در نظر گرفتن تمام این موارد و اجتناب از آنان تا حد امکان در زندگی روزمره از اهمیت خاص برخوردار است.
هر چه بدن بدور از سموم و با رعایت اصول زندگی سالم قرار داشته باشد نه تنها در پیشگیری بلکه در درمان و پیشگیری از روز مجدد سرطان تواناتر خواهد بود.
در اینجا لازم است به نقش عامل ژنتیک در ایجاد سرطان پرداخته شود.
متأسفانه در اذهان عمومی این باور که سرطان ریشه‌ی ژنتیک دارد قوی است و سیستم طب مدرن و پزشکان نیز به این باور دامن می‌زنند.
تنها حدود ۵٪ سرطان‌ها ریشه‌ی ژنتیک دارند. در عین حال که داشتن ژن خاص هم جز در برخی موارد معدود به معنای سرنوشت محتوم دچار شدن به سرطان و رشد آن در بدن نیست. این درست است که داشتن ژن‌های برخی بیماری‌ها زمینه یا امکان مبتلا شدن به بیماری خاص یا سرطان را می‌تواند بالاتر ببرد اما بدون شک ژن‌ها را می‌توان توسط عادت‌های غذایی و روش و محیط زندگی کنترل و خاموش یا فعال نمود.
تغذیه و روش زندگی سالم در افرادی که بیماری خاصی در خانواده‌شان رایج‌تر است می‌تواند آنها را در مقابل آن بیماری مصون نماید.
مثلاً تحقیقات نشان می‌دهند که مصرف گوشت قرمز میزان ابتلا به سرطان معده در افرادی که سابقه‌ی خانوادگی سرطان معده دارند را ۲۵برابر بالا می‌برد[۶۹].
ژن‌ها قابل کنترل و تغییرند. تحقیقات نشان می‌دهند که بروز بیش از چهارصد و پنجاه و سه ژن مختلف که رشد تومورهای سرطانی را تقویت می‌کردند بعداز اتخاذ تغذیه و روش زندگی سالم خاموش و غیرفعال گردیده‌اند. همین رعایت در مورد سرطان پروستات باعث کاهش میزان PSA که می‌تواند نشانه‌ی سرطان پروستات باشد می‌گردد[۷۰]. کنترل استرس و روش‌های مراقبه، ورزش و زندگی سالم باعث تغییرات اپی‌ژنتیکی (epigenetic) بر دی ان اِ و بر بروز ژن‌های مختلف گردیده باعث استحکام تلومرها (Telomers) گردند[۷۱٬۷۲٬۷۳]. تلومرهاعمل تنظیم فعال شدن و بروز ژن‌ها را به عهده دارند.
تلومرها که عامل تنظیم بروز ژن‌های مختلف هستند در پروسه‌ی التهاب سلولی کوتاه‌تر شده استحکام خود را از دست می‌دهند. مثلاً تلومرهای کسانی که تحت استرس می‌باشند کوتاه‌تر بوده، سیستم ایمنی آنان ضعیف‌تر و پروسه‌ی التهابی و همچنین پیری زودرس در آنان سریع‌تر است[۷۴].
دریافت‌های جدید ناشی از تحقیقات جدید در مورد ژن‌ها و نحوه‌ی فعال شدن و بروز آنان این تصور سابق که داشتن ژن‌های خاص به معنای محکومیت به بیماریست را تغییر می‌دهند.
برای جمع‌بندی نهایی از این بخش و تأکید مکرر بر اهمیت نقش تغذیه و روش زندگی لازم است به دو سرطان مشخص اشاره کنم. میزان سرطان پوست در سال ۱۹۰۰ میلادی بسیار کمتر از میزان امروزین آن بود در حالیکه نمی‌توانیم ادعا کنیم که در گذشته مردم کمتر در معرض نور آفتاب قرار می‌گرفتند. حتا می‌توان گفت که عکس این قضیه صادق است.
سرطان ریه زمانی بیشترین میزان سرطان در افراد سیگاری بود. مصرف سیگار نسبت به چهل یا پنجاه سال پیش بالاتر نرفته و شاید حتی بتوان گفت که بطور عمومی کمتر هم شده است. در حالیکه میزان سرطان ریه در عموم مردم بخصوص افراد غیر سیگاری به میزان بسیار زیاد بالاتر رفته است.
نگاهی به تغییر عادت‌های غذایی گذشته و مقایسه‌ی آن با عادت‌های غذایی امروز بشر شاید سرنخی باشد بر اهمیت نقش غذا و نحوه زندگی در پیشگیری، ایجاد و درمان سرطان.
در گذشته اوایل قرن بیستم و قبل از آن ۹۵٪ مواد غذایی از مواد گیاهی و ۵٪ آن از مواد حیوانی تأمین می‌گردید. در حالیکه امروز ۵۱٪ غذاهای فراوری شده ۴۲٪ مواد حیوانی و ۷٪ مواد گیاهی رژیم متوسط بشر امروزی است.
مواد حیوانی فاقد فیبر غذایی و آنتی‌اکسیدان‌ها بوده وعلاوه بر وجود هورمون‌ها و سموم مختلف افزوده شده در پروسه ی تولید دامها وعرضه این محصولات به بازار، دارای پروتئین و چربی به میزان غیرمتعادل و بالا نسبت به سایر مواد غذایی موجود در خودهستند. هم چربی و هم پروتئین بالا در تولید و رشد سرطان نقش اثبات شده دارند.
همچنانکه در طبیعت سرطان در حیوانات گیاهخوار کمتر از گوشتخواران وجود دارد، بررسی جوامع مختلف بشری حاکی از این است که سرطان بطور کلی در گیاهخواران نسبت به افرادی که مواد حیوانی بخش اعظم غذای روزمره‌شان را تشکیل می‌دهد بیشتر است.

ارتباط مستقیم برخی از عوامل تغذیه‌ای و محیطی با سرطان‌های خاص:

• کمبود فیبر غذایی: سرطان روده‌ی بزرگ
• غذاهای چرب و حیوانی: سرطان سینه، تخمدان، پروستات و رحم
• مصرف لبنیات: سرطان پروستات
• گوشت‌های کبابی یا پخته شده در حرارت‌های بالا با ایجاد مواد سرطان‌زای HCAs و PAHs (هیدروکربن‌های پلی‌سیکلیک و هتروسیکلیک): انواع سرطان بخصوص سرطان‌های دستگاه گوارش، سینه، پروستات
• مصرف غذاهای دودی و گوشت‌های سوسیس و کالباس: سرطان مری، معده و بطور کلی دستگاه گوارش
• مصرف شکر، نمک، آرد سفید، روغن‌های مایع گیاهی، غذاهای فراوری شده، انواع شیرینی‌های طبخ شده با شکر و آرد و روغن، انواع کراکرها، کنسروها، انواع نوشابه‌ها، الکل، غذاهای بسته‌بندی تهیه شده در کارخانجات

عوامل محیطی و ارتباط با سرطانهای خاص یا سرطان بطور کلی

• آلودگی هوا: سرطان ریه
• بنزین: لوسمی، سرطان کبد
• کودهای شیمیایی دارای نیترات و کادمیوم و نیتروزآمین: سرطان مری و معده بطور خاص و انواع سرطان بطور عام.
• اضافه وزن
• نداشتن فعالیت بدنی و ورزش روزمره
• احتراز از نور آفتاب.  نور آفتاب خاصیت درمانی و ضد سرطانی توسط مکانیسمهای مختلف دارد و برای بدن ضروریست
• مصرف الکل، سیگار، برخی از داروهایی که بصورت نسخه یا خارج از آن خریداری می‌گردد.
• آلودگی‌های اینترنتی. انواع اشعه‌های الکترومگنتیک، اشعه‌ی عکسبرداری‌های طبی که باعث سرطان غدد، مایلوما (myeloma) و پوست می‌گردند.
• تلفن‌های هوشمند (تلفن‌های موبایل همراه): احتمال ایجاد سرطان مغز
• قندهای مصنوعی (شیرین‌کننده‌های صنعتی چون آسپارتم، ساکارین) که در نوشابه‌های رژیمی، آدامس، شیرینی‌ها و شکلات‌های رژیمی بکار می‌روند: سرطان مثانه
• هورمون‌های مختلف از جمله هورمون‌هایی که توسط پزشک بعد از یائسگی بکار می‌روند. قرص‌های ضد حاملگی: سرطان سینه
ذکر این عوامل تنها تأکید بر سالم خواری، ساده خواری، حفظ وزن مناسب، ورزش، دوری از استرس، مهربان بودن با طبیعت و با خود، رعایت رژیم غذایی تعیین شده توسط طبیعت برای بشر، رعایت روش زندگی نزدیکی و ارتباط با طبیعت و دوری از مظاهر تمدن از همه نوع تا حد امکان می‌باشد.
رعایت این نکات شما را در مقابل ابتلا به هربیماری ازجمله سرطان بیمه خواهد کرد واگر دچار سرطان هستید در درمان سرطان مؤثر بوده از بروز مجدد سرطان نیز پیشگیری خواهد نمود.

دسته‌بندی

معمولاً سرطان‌ها را بر مبنای ریشه‌ی بافتی که سرطان در آن اتفاق افتاده است دسته‌بندی می‌کنند.
۱) کارسینوما (carcinoma) یا سرطان بافت پوششی اپی‌تلیوم. بیشترین سرطان‌ها در این دسته جای می‌گیرند مانند سرطان پانکراس، سینه، کولون، ریه و کبد و…
۲) سارکوما (sarcoma): سرطان بافت پیوندی و بافت‌های مربوط به استخوان، غضروف، چربی و سلول‌های عصبی
۳) لیمفوما و لوکیمیا: (lymphoma / Lukemia) که سرطان بافت‌های تشکیل دهنده خون است که در مغز استخوان تشکیل شده و سپس به مغز یا خون مهاجرت می‌کنند.
۴) سرطان بافت‌های زایا (Germ cell tumors): برخی از سرطان‌های بیضه یا تخمدان مانند سمینوما (Seminoma) یا (dysgerminoma) به این دسته متعلقند.
۵) بلاستوما: سرطان بافت‌های جنینی یک عضو. مثلا هپاتو بلاستوما (Hepatoblastoma) سرطان سلول‌های جنینی که به سلول‌های کبدی تبدیل می‌شوند.
البته در زبان عامیانه و در زبان میان پزشک و بیمار، نامگذاری سرطان بر مبنای عضوی است که سرطان در آن بروز خارجی و موضعی پیدا نموده است.

علائم سرطان

سرطان نیز مانند هر «بیماری» دیگر در ابتدا با نشانه‌های عمومی که ناشی از تلاش بدن در جهت پاکسازی هستند (علائم سم‌زدایی) بروز می‌کند.
نشانه‌هایی مانند ضعف عمومی، احساس عدم سلامت، دردهای عضلانی یا درد در عضو خاصی که سرطان در آن بروز بیرونی یافته است.
در شرایط عادی پس از اینکه بدن عمل سم‌زدایی را به پایان می‌رساند به حالت بهبود بازگشته انرژی و حس سلامت در بدن برقرار گردیده و بدن به وضعیت متعادل خود باز می‌گردد. اما در مورد سرطان معمولاً یکی از بارزترین نشانه‌ها ادامه دار بودن علائم و یا وخیم‌تر شدن آنهاست. مثلاً در سرطان ریه سرفه‌ی ادامه دار در طول زمان چندین ماه که کم کم شدت پیدا نموده و یا با خلط خونی نیز همراه می‌گردد. در سرطان معده حالت تهوع، استفراغ، درد معده، بی‌اشتهایی، سیری زودرس که ادامه دار بوده در طول  زمان تشدید مییابد.
دردهای مبهم شکمی، زخم‌هایی که برای مدت طولانی و علیرغم درمان مناسب بهبود پیدا نمی‌کنند، خونریزی‌ها گاه و بیگاه و بدون دلیل مشخص، تغییرات در وضعیت سلامت بدن مانند کاهش ناگهانی وزن بدون دلیل و بدون کاهش غذا، تغییر در فرم و شکل مدفوع یا تغییر در چگونگی دفع که دلیل روشنی ندارند همگی می‌توانند از نشانه‌های سرطان باشند.
البته چنانکه در پیش ذکر شد زمانی که سرطان به مرحله‌ای می‌رسد که قابل رویت و یا تشخیص می‌گردد و علائم بالینی ایجاد می‌کند سال‌هاست که از بوجود آمدن آن در بدن گذشته و سال‌هاست که بدن سعی نموده تا سلول‌های سرطانی را مهار نموده سرطان را از بین ببرد. اما بدلایل مختلف قادر به انجام این کار نگردیده و سرطان نهایتاً غلبه نموده و خود را در عضو بروز داده است.
درک این موضوع از جهت برخورد به بیماری، پیشگیری و درمان سرطان مهم می‌باشد.

متاستاز

به معنای پخش شدن سرطان از نقطه‌ی بروز به نقاط دیگر بدن می‌باشد.
این عمل معمولاً توسط جریان خون یا جریان لنف و در مراحل پیشرفته‌تر صورت می‌گیرد.
در مراحل اولیه بدن سعی می‌کند با ایجاد کپسول در اطراف توده‌ی غیرسالم آنرا در همان نقطه محدود نموده از انتشار آن به نقاط دیگر جلوگیری کند. اما زمانی که نیروی دفاعی بدن بیشتر از حد درگیر (overwhelm) و اشغال باشد سلول‌های سرطانی که توسط جریان خون یا لنف به نقاط دیگر بدن سفر کرده‌اند قادر به ریشه دواندن و رشد و تکثیر خواهند بود. پیشرفته بودن سرطان را معمولاً با میزان متاستاز آن به نقاط دیگر بدن می‌سنجند.

پیشگیری

روش‌هایی که امروزه به نام پیشگیری سرطان بکار رفته و توسط پزشکان توصیه می‌گردند در حقیقت روش‌های غربالگری (Screening) هستند که سرطان را پس از اینکه در بدن بروز نموده و اندازه‌ی توده تا حدی است که توسط دستگاه‌های امروزی تکنولوژیک طبی قابل رؤیت و تشخیص هستند کشف می‌نمایند. اینها روش‌های تشخیص در مراحل اولیه می‌باشند و نه روش‌های پیشگیری سرطان.
روش‌های پیشگیری سرطان بر مواردی تکیه دارد که از بروز سرطان در بدن جلوگیری نماید.
روش‌هایی مانند کولونوسکپی (مشاهده‌ی روده‌ی بزرگ برای وجود پولیپ بدخیم و یا سرطان)، ماموگرافی، آزمایش خون برای یافتن آنومالی‌های غده‌ی پروستات (PSA) و امثال این‌ها همگی سرطان را پس از ایجاد آن در بدن اما احتمالا در مراحل اولیه‌تر تشخیص می‌دهند. اما چنانکه قبلاً ذکر شد زمانیکه سرطان توسط ابزارهای غربالگری طب امروز قابل کشف و رؤیت می‌گردد در حقیقت از زمان تشکیل اولیه‌ی آن در بدن و متاستاز آن به نقاط دیگر (اگر سرنوشت تومور آن بوده که به نقاط دیگر بدن هم سفر کند) صورت گرفته است.
در جامعه‌ی علمی تحقیقات و مطالعات نشان از این امر هستند که تشخیص زودتر سرطان توسط روش‌های موجود و در دسترس امروزی به معنای افزایش طول عمر شخص بیماریا کاهش مرگ و میر نیست. تشخیص زودتر سرطان تنها به این معناست که شخص از سرطان خود زودتر با اطلاع می‌گردد و زمان بیشتری از عمر خود را با آگاهی داشتن از سرطان خود طی می‌کند. اما طول عمرش به واسطه‌ی این اطلاع اضافه نمی‌گردد. به دلایل این امر با جزئیات بیشتر در ادامه‌ی مقاله خواهیم پرداخت.
بعنوان مثلا در مورد سرطان ریه که اولین کشنده از میان سرطان‌ها در دنیاست مطالعات نشان می‌دهند که هیچیک از روش‌های غربالگری مانند عکسبرداری و آزمایش خلط تأثیری در پائین آوردن میزان مرگ و میر از این سرطان نداشته‌اند اگر چه باعث تشخیص سرطان در مراحل اولیه‌تری می‌گردند اما میزان مرگ و میر را نسبت به کسانیکه روش‌های غربالگری انجام نداده‌اند پائین‌تر نمی‌آورند[۷۵].
اگرچه اخیراً نشان داده شد که سی تی اسکن که به روش مارپیچ معروف است (Helical Computed Tomography) با استفاده از اشعه‌ی کم در افرادی که دارای ریسک بالای ابتلا به سرطان ریه هستند (مثلاً افراد سیگاری یا اشخاصی که در محیط‌های صنعتی آلوده کار و تنفس می‌کنند) ممکن است تا ۲۰٪ باعث کاهش در میزان مرگ و میر از سرطان ریه گردد٬ مطالعات بعدی در این مورد نیز به نتایج ضد و نقیضی رسیده‌اند بخصوص اینکه این تکنولوژی بدلیل هزینه‌های بالا و دردسترس نبودن در اکثر مراکز درمانی قابل استفاده برای عموم نمی‌باشد.
تحقیقات در مورد روش غربالگری موسوم به کولونوسکپی برای سرطان روده‌ی بزرگ عدم تأثیر آن در جلوگیری از مرگ و میر بیماران سرطانی که سرطان بصورت تومور در آنان کشف شده است می‌باشد. تأثیر مثبت کولونوسکپی تنها در زمانی رخ می‌دهد که پولیپ‌های کوچک غیرسرطانی کشف و برداشته شوند. اما بسیاری از این پولیپ‌های کوچک حتی اگر برداشته نشوند هم هرگز رشد نکرده به سرطان تبدیل نمی‌گردند[۷۶].
با توجه به ریسک‌هایی که کولونوسکپی در خود دارد از جمله احتمال پارگی روده‌ی بزرگ در هنگام انجام آن به میزان دو درصد و احتمال مرگ در نتیجه ی عمل یا داروهای استفاده شده در هنگام آن، باید نگاه عمیق‌تری به مفید بودن این روش غربالگری نمود. بهترین راه حل پیشگیری برای سرطان روده‌ی بزرگ حذف مواد حیوانی و مصرف فراوان سبزی‌ها، میوه‌ها و غذاهای گیاهی است که دارای املاح مختلف و فیبر بالا هستند. آزمایش مدفوع برای وجود میکروسکپی خون، و یا آزمایش DNA در مدفوع روش‌های بهتر و کم ریسک‌تر و با صرفه‌تری از نظر اقتصادی برای تشخیص وجود سرطان در روده‌ی بزرگ هستند. هر چند که این روش‌ها هم سرطان را پس از تشکیل و مستقر شدن آن در بدن تشخیص می‌دهند.
در مورد سرطان سینه، با وجود ماموگرافی که به شدت هم تبلیغ و در تعداد بسیاری از بانوان همه ساله و بطور مرتب توصیه یا اجرا شده و میگردد متوسط مرگ در اثر این سرطان از سال ۱۹۷۰ تغییری نکرده است.
مطالعات اخیر نشان داده‌اند که اگر چه نسبت تشخیص تومورهای کوچک به تومورهای بزرگ توسط ماموگرافی بسیار بالاتر رفته است اما تأثیری در مرگ و میر از سرطان سینه ایجاد نکرده است[۷۷].
دلیل این امر آن است که تشخیص تومورهای کوچک که در هرصورت غیر‌تهاجمی بوده و به غدد لنفاوی مهاجرت نکرده‌اند تأثیری در جلوگیری از مرگ یک انسان ندارد چرا که این تومورها به خاطر طبیعتشان در اصل آنچان بدخیم نبوده‌اند که سرنوشتشان تهاجم به بافت‌های اطراف و مرگ ارگانیسم باشد. اگر سرنوشت این تومورها آن بود که به بافت‌های اطراف حمله کرده یا از طریق لنف یا خون به نقاط دورتر بدن برده شوند در همان یک تا دو سال اولیه‌ی تشکیل این تهاجم و متاستاز انجام شده و تشخیص بعدی آنها توسط روشهای غربالگری تاثیری در میزان مرگ و میر و احتمالا طول عمر بیمار نخواهد داشت. فراموش نکنیم که از زمان تشکیل یک توده تا زمانی که توسط دستگاه‌های پزشکی ما قابل تشخیص باشد بین هشت تا ده سال گذشته است.
کشف توده‌های تهاجمی سرطانی (invasiave tumors) توسط ماموگرافی که در زمان تشخیص غدد لنفاوی را درگیر کرده‌اند تأثیری در مرگ و میر از این سرطان ندارند.
بنابراین ماموگرافی میزان تشخیص توده‌های کوچک را که خاصیت فنوتیپ تهاجمی (Invasive Phenotype) و کشنده ندارند را بسیار بالاتر برده اما کمتر تأثیری بر کاهش میزان سرطان‌های تهاجمی و کشنده داشته است[۷۸].
این واقعیت که روش‌های غربالگری موجود از قبیل کولونوسکپی یا ماموگرافی و امثالهم اگرچه میزان تشخیص تومورها را در مراحل اولیه بالا برده‌اند اما تأثیری در کاهش میزان مرگ و میر از سرطان نداشته‌اند ما را به توضیح مقوله‌ی مثبت کاذب (False Positive) و تشخیص فراحقیقی (Overdiagnosis) می‌کشاند.
به خاطر داشته باشیم که همچنان که اشاره شد هر توده‌ای که در بدن تشکیل میگردد توده‌ی سرطانی نیست و هر توده‌ی سرطانی هم خاصیت تهاجم و متاستاز و مرگ ارگانیسم را در خود ندارد. برای اینکه سرطان کشنده باشد باید دارای فنوتیپ تهاجم و متاستاز از طریق لنف یا خون باشد. بنابراین بساری از توده‌هایی که توسط ماموگرافی یا کولونوسکپی تشخیص داده می‌شوند اگر سال‌ها هم در بدن بمانند خطری برای فرد ایجاد نخواهد کرد. بنابراین تشخیص آنها نفعی به حال فرد ندارد. بسیاری از افراد پس از اتوپسی ( گشودن بدن پس از مرگ ) در بدنشان توده‌های سرطانی داشته‌اند اما توده باعث مرگ آنان نبوده و بدلایل طبیعی فوت کرده‌اند. اگر توده‌ای که توسط ماموگرافی یا کولونوسکپی کشف می‌شود در مرحله‌ی پیشرفته‌تری بوده به غدد لنفاوی یا به اعضای دیگر مهاجرت کرده باشد آنگاه تشخیص آن در این مرحله تأثیری در میزان مرگ و میر نخواهد داشت.
این حقیقت دارد که روش‌های غربالگری مثلاً ماموگرافی میزان آشکارسازی و کشف توده‌ها را بالا می‌برند اما لازم است در اینجا به دو مسئله‌ی «مثبت کاذب» و دیگری موضوع «تشخیص اضافه» در ارتباط با این روشها پرداخت. مثبت کاذب زمانی اتفاق میفتد که توده‌ی کشف شده سرطانی فرض گردیده سلسله اعمال مختلف از جمله عکسبرداری‌های مختلف، بیوپسی٬  رفت و آمدهایی چند به مطب پزشک وبه بیمارستان، اضطراب و نگرانی دوران انتظار، استرس بی‌مورد فرد و خانواده‌اش و تهاجم توسط تکنیک‌های مختلف از جمله تکه برداری، بیهوشی، بی‌حسی موضعی و اعمال دیگر به بدن فردی که در او فرض سرطان وجود دارد به همراه تحمیل یا تحمل ریسک عوارض جانبی جسمی و روحی موجود در همه ی این موارد٬در نهایت خوش خیم بودن توده مشخص می‌گردد. از اینجاست که در سال ۲۰۱۱ مقاله‌ای در ژورنال پزشکی انگلیس این نتیجه‌گیری اعلام شد که ماموگرافی با توجه به همه‌ ی این نکات بیش از اینکه مفید باشد مضر است.
تشخیص اضافه ٬ مسئله ی دیگر مرتبط با روشهای غربالگری ٬ به معنای آنست که توده‌ای سرطانی تشخیص داده شده ٬فردِ مورد نظر تحت درمان سرطان از جمله جراحی، شیمی و گاه پرتو درمانی قرار می‌گیرد در حالیکه آن توده اگر به حال خود رها می‌گشت هرگز به مرحله‌ای که متاستاز داده یا رشد بی‌حد و حصر کرده و جان بیمار را به خطر اندازد نمی‌رسید. یعنی بسیاری از توده‌هایی که توسط روش‌های غربالگری کشف می‌گردند چنانکه ذکر گردید هرگز به مرحله‌ی بدخیم نخواهند رسید. میزان «تشخیص اضافه» در مورد سرطان پروستات بین ۳۰-۷۰٪ در مردان بالای ۶۰ سال، در سرطان سینه بین ۷-۳۹٪ در زنان بین ۴۰-۷۰ سال و در سرطان تیروئید بین ۳۶-۱۰۰٪ اعلام شده است[۸۰].

درصد تشخیص اضافه در مقایسه با میزان مرگ و میر[۸۱]:

 نوع سرطان

 درصد سرطان

 مرگ / متاستاز

 تشخیص اضافه

 سرطان پروستات

۳۰-۷۰

۴

۸۷-۹۴

 سرطان تیروئید (۵۰-۷۰ ساله‌ها)

۶۰-۱۰۰

۰.۱

۹۹.۷-۹۹.۹

 سرطان سینه زنان ۴۰-۷۰ سال)

۷-۳۹

۴

۴۳-۹۰

جدول برگرفته از: welch HG/JN CI 2010

دلیل اینهم آن است که توده‌ی واقعی سرطانی که خاصیت رشد کنترل نشده و متاستاز داشته جان بیمار را به خطر می‌اندازد در زمان تشخیص توسط روش‌های غربالگری موجود (اندازه‌ای که قابل رؤیت باشد) حداقل حاوی یک میلیارد سلول است (سایز یک سانتیمتر). در اینجا برای روشن تر شدن مطلب باید به موضوع نحوه ی رشدسرطان و مفهوم (doubling time) پرداخت.   سلول‌های سرطانی برمبنای نوع، میزان تهاجمی بودن و فنوتیپ خود بطور متوسط زمانی بین ۹۰-۲۰۰ روز برای تقسیم سلولی و دوبرابر شدن نیاز دارند. تومورهای معمول سینه، روده‌ی بزرگ، ریه و پروستات بطور متوسط ۱۰۰ روز برای دو برابر شدن تعداد خود (Doubling time) نیاز دارند. با این حساب برای اینکه یک توده به ۱ میلی‌متر برسد نیاز به حدود شش سال دارد. در این مرحله تومور هنوز قابل رؤیت نمی‌باشد. توده‌ ی یک سانتی متری که توسط دستگاههای عکسبرداری قابل تشخیص میباشد دارای یک میلیارد سلول است و برای رسیدن به این اندازه ٬ به زمانی حدود ده سال نیاز خواهد بود.
به زبان دیگر ٬ متوسط دو برابر شدن توده برای غالب تومورها حدود صد روز می‌باشد. یعنی برای اینکه یک سلول سرطانی به دو سلول تبدیل گردد نیاز به صد روز زمان است.  و این یعنی در عرض یکسال حدود شانزده سلول، در عرض دو سال ۲۵۶ سلول، در سه سال ۴۰۹۶ سلول، در عرض ۶ سال یک میلیون سلول داریم که در این مرحله اندازه‌ی این توده‌ی یک میلیون سلولی یک میلی‌متر است. یکی میلی‌متر چیزی به اندازه نقطه (.) روی صفحه است و در روش‌های غربالگری قابل کشف نیست. توده‌ی یک سانتیمتری دارای یک میلیارد سلول است. قابل رؤیت بوده و نیاز به ده سال زمان برای رسیدن به این مرحله دارد[۸۲].
بعلاوه لازم به تاکید مجدد است که اگر توده بدخیم و تهاجمی بوده خاصیت متاستاز داشته باشد (همه‌ی توده‌ها تهاجمی نیستند و متاستاز سرنوشت محتوم تمام توده‌ها نیست) این متاستاز توسط سیستم لنف و خون درهمان سال اول یعنی زمانی که توده حدود شانزده سلول دارد آغاز شده و در طول عمر و تکثیر توده ادامه خواهد داشت. بنابراین توده‌های کشف شده توسط سیستم‌های غربالگری مرحله‌ی متاستاز را پشت سرگذارده‌اند و به همین دلیل است که کشف این توده‌ها تأثیر چندانی در کاهش مرگ و میر و یا کاهش زمان مرگ ندارند. و تنها فرد را زودتر از سرطان خود آگاه می‌گردانند.
متدهای مرسوم به پیشگیری یا غربالگری در حقیقت روش‌های تشخیص سرطان سال‌ها پس از تشکیل آن در بدن می‌باشند. خوشبختانه بسیاری از سرطان‌هایی که توسط این روش‌ها کشف می‌شوند قابلیت تهاجمی و یا بدخیم نداشته و به احتمال زیاد بدون ایجاد خطری برای فرد به زندگی خود ادامه می‌دهند. روش‌های تشخیص سرطان این تصور نادرست و امید واهی را به افراد می‌دهد که سرطان هرچه زودتر تشخیص داده شود امید به درمان و بهبودی بیشتر است. چنانکه ذکر شد بسیاری از توده های کشف شده بدخیم نبوده اما مشاهده‌ی آنها بدلیل درک نادرست از سرطان و رشد سلول‌های سرطانی باعث عکس‌العمل خودبخودی از بین بردن هرچه سریع‌تر توده توسط جراحی‌های بزرگ و اساسی و روش‌های تهاجمی شدید و بسیار سنگین مانند شیمی و پرتودرمانی که خود باعث عوارض شدید و گاه خطرناک و حتی مرگ فرد است می‌گردد.
در بیانیه‌ای که در سال ۱۹۷۷ در کنفرانسی درباره‌ی سرطان سینه متشکل از محققان چندین سازمان مختلف از جمله «انستیتوی ملی سرطان» (National Health Institute)، «جامعه‌ی سرطان امریکا» (American Cancer Society) و کاخ سفید تشکیل شد بیانیه‌ی زیر منتشر گردید:
«اگر زمانی که برای دوبرابر شدن قطر یک تومور در یک زمان مشخص بعنوان سرعت رشد تومور در نظر گرفته شود، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که دو سوم از طول عمر توده‌ی سرطانی (سرطان سینه) غیرقابل کشف می‌باشد. زمان بسیار طولانی پیش از اینکه سرطان سینه بتواند توسط تکنولوژی امروز کشف گردد متاستاز در بسیاری از موارد اتفاق افتاده است».
روشهای غربالگری یا بزبان بهتر آشکار سازی موجود توده را زودتر کشف می‌کنند اما متاسفانه تأثیری در اضافه کردن طول عمر ندارند[۸۳]. به بیماران گفته می‌شود که اگر تا ۵ سال زنده بمانید یعنی سرطان شما درمان شده است و به این طریق کشف زودتر را توجیه می‌نمایند حال آنکه باید تکرار کرد که این بیماران طولانی‌تر زنده نمی‌مانند و طول عمر بیشتری ندارند تنها زمان آگاهی آنها از سرطان خود طولانی‌تر است و بر مبنای قانون من در آوردی«اگر ۵ سال زنده بمانید یعنی سرطانتان درمان است» ۹۰٪ بیماران سرطان سینه توسط کشف زودتر “درمان” شده فرض میگردند حال آنکه در حقیقت زمان زنده ماندن آنها طولانی‌تر نشده است[۸۴].

Fig1

Fig 1

بهترین و واقعی‌ترین روش پیشگیری از بین بردن عامل ایجاد کننده‌ی سرطان است.
سرطان‌هایی مانند سرطان سینه، پروستات، کولون، تخمدان و بسیاری از دیگر سرطان‌ها در اثر مسمومیت بدن توسط مواد حیوانی، طبخ نادرست غذا، مصرف روغن‌های مایع، غذاهای فراوری شده و مصنوعی و کارخانه‌ای به همراه روش ناسالم زندگی بوجود می‌آیند.
پس بهترین روش پیشگیری پرهیز از این موارد است.
روش زندگی و تغذیه‌ی هماهنگ و نزدیک با طبیعت داشته باشید، غذاهای ساده‌ی گیاهی مصرف کنید در مقابل سرطان بیمه خواهید بود و نیازی به انجام روش‌های آشکار سازی و غربالگری ندارید.
روش‌های آشکارساز و غربالگر تأثیر چندانی در کاهش مرگ و میر یا افزایش طول عمر بیمار سرطانی ندارند.
با خطای «کاذب مثبت» و «تشخیص اضافه» شخص و خانواده‌اش را وارد یک پروسه‌ی دردناک و تنش‌زا و اضطراب‌آور روحی، روانی، احساسی و مالی می‌کنند.
مشکلات ایجاد شده هنگام انجام خود این روش‌ها برای بدن از جمله مرگ باید مورد ملاحظه جدی از جانب پزشک و بیمار قرار گرفته استفاده از این روش‌ها را از صورت رایج و همه‌گیر امروزی خارج نماید.

درمان سرطان

تصمیم‌گیری در مورد انتخاب درمان سرطان شاید یکی از مشکل‌ترین تصمیمات زندگی یک فرد و خانواده‌ی او باشد چرا که تصور و باور عمومی این است که سرطان بیماری‌ای است که به مرگ منتهی خواهد گردید و بنابراین باید درمان را به هر شکل ممکنه آغاز کرد و هرگونه اشتباهی در انتخاب نوع درمان می‌تواند پیامدهای غیرقابل جبران در پی داشته باشد.
اگرچه ممکن است این تصور بخشی از حقیقت را در خود داشته باشد اما تمام حقیقت نیست چراکه باید این نکته را به عنوان مهمترین اصل در درمان هر بیماری یا بهتر بگوئیم التیام تن و روان در خاطر داشته باشیم که تنها درمانی حقیقی و نتیجه بخش است که به ریشه کن نمودن بیماری بپردازد. و از آنجاکه بیماری نه تنها در جسم بلکه ریشه در فرد، نوع زندگی، تفکرات، احساسات و باورهای او دارد در انتخاب نوع درمان باید همه‌ی این عوامل را مد نظر قرار داد.
باور فرد به درمانی که انتخاب نموده و دنبال می‌کند یکی از مهمترین نقش‌ها -اگر نگوئیم مهمترین نقش- را در نتیجه بخش بودن درمان ایفا می‌کند. بنابراین در وحله‌ی اول فرد باید تا حد امکان به جمع‌آوری اطلاعات و آشنایی تا حدامکان کامل با نظرات مختلفی که در مورد ایجاد سرطان و روش‌های مختلف و گاه متضاد درمان سرطان وجود دارد پرداخته و آنچه را که توسط طب مدرن بعنوان تنها راه حل موجود عرضه می‌گردد نپذیرد. برخلاف آنچه که پزشک طب مدرن باور دارد که پس از تشخیص سرطان بلافاصله و به فوریت باید دست بکار درمان شد و گرنه سرطان به سرعت رشد نموده تمام بدن را در برخواهد گرفت، چنانچه گفته شد سرطان امروز و دیروز در بدن اتفاق نیفتاده بلکه در مورد بسیاری از انواع تومورها حداقل به زمانی هشت تا ده ساله نیاز هست تا از یک سلول سرطانی که محیط مناسب رشد یافته توده‌ای قابل تشخیص و رؤیت ایجاد شود.
هدفم از بیان این مطلب آنست که در انتخاب نوع درمان عجله نکنید. اگر چه واجب است که تغییر روش غذایی و عادات زندگی به روشی سالم برای شروع سم‌زدایی و بالا بردن سیستم ایمنی بدن را بلافاصله آغاز نمائید تا در وحله ی اول شرایطی که به ایجاد سرطان منتهی گردیده به شرایط همگون با فیزیولوژی و طبیعت بدن تغییر یابد. در انتخاب درمان سرطان مانند هر انتخاب دیگری در زندگی به خاطر داشته باشید که اگر ترس انگیزه‌ی انتخاب باشد آن انتخاب هرگز بهترین انتخاب نبوده و پاسخ مطلوب را فراهم ننموده و در کوتاه یا دراز مدت به بن‌بست خواهد انجامید. آرامش، صرف زمان باخود، درک و پذیرش وضع موجود، مراجعه به خرد برتر درون که هسته‌ی شهودی و دانای کل درونی هر فرد است و سپس تصمیم‌گیری در مورد انتخاب روش درمان قدم اولیه‌ی هر تصمیمی است.
هر روشی که با تکیه براین اصول انتخاب شد آنگاه باید با ایمان کامل آنرا دنبال نمود. تغییر راه در طول حرکت و بررسی دوباره و چندباره‌ی وضعیت بیمار و بیماری در هر زمان و بررسی نتایج حاصله در پروسه‌ی درمان می‌تواند و باید انجام پذیرد. اما باز تأکید براین دارم که انگیزه و محرک حرکت اگر مبتنی بر ترس باشد هیچ حرکتی به نتایج کامل و دلخواه منتهی نخواهد گردید. برهمین اساس است که من وظیفه‌ی پزشک یا درمانگر را پیش از هر چیز اطلاع رسانی به فرد بیمار می‌دانم. انتخاب روش درمان باید در وحله‌ی اول توسط شخص بیمار و سپس حلقه‌ی نزدیکان و اطرافیان او تعیین گردد، چرا که اینها نیز در طول راه می‌توانند نقش منفی ایجاد تزلزل در روحیه‌ی بیمار را بازی نموده و یا برعکس پشتیبان او باشند.
بنابراین من هرگز به این سوال بیمار که چه راهی را باید انتخاب کنم پاسخ مشخصی نداده و تنها با عرضه نمودن اطلاعاتی که بر مبنای تجربه‌ی پزشکی و آموخته‌هایم دارم انتخاب را در نهایت به شخص بیمار واگذار می‌نمایم. پس از انتخاب البته در چگونگی پیشبرد روش درمان همراه و پا به پای او خواهم بود.
بااین مقدمه که از اهمیت خاص برخوردار است حال به توضیح و بررسی روش‌های موجود درمان می‌پردازم.
درمان سرطان براساس نگرش نسبت به دلیل ایجاد سرطان متفاوت است. طب مدرن که در کل بر ازبین بردن نشانه‌ی بیماریها تأکید دارد درمان سرطان را از بین بردن توده‌ی سرطانی به هر شکل ممکنه می‌داند. بنابراین به عمل جراحی برای خارج نمودن توده‌ی سرطانی، شیمی‌درمانی و رادیوتراپی به منظور کوچک نمودن یا از بین بردن ظاهری توده‌ی سرطانی و سلول‌های پراکنده‌ی آن در بدن می‌پردازد.
چنانکه در قبل اشاره نمودیم سرطان بیماری عموم بدن است بدین معنا که کل بدن دچار عدم تعادل بوده و بروز توده در عضو خاصی تنها بروز موضعی این مبتلا بودن عمومی بدن می‌باشد و باز چنانکه در قبل اشاره نمودیم زمانیکه توده‌ی سرطانی حتی در کوچکترین اندازه‌ی ممکن خود قابل رؤیت می‌گردد زمانی است که سلول‌های سرطانی حداقل برای مدت هشت تا ده‌ سال در بدن وجود داشته‌اند. (این مسئله بخصوص در مورد تومورهای Solid مانند سینه، پانکراس، روده‌ی بزرگ، پروستات، ریه و امثال اینها صادق است) و اگر بدخیم یا تهاجمی باشد در طول این مدت وارد جریان خون و لنف گردیده و اگر فرصت نشت و تکثیر در عضوی دیگر را پیدا کرده باشند متاستاز تا آن زمان صورت گرفته است.
روش خود درمانی بدن اما با تکیه براین باور که بدن مانند هر سیستم زنده و هوشمند دیگر دارای خاصیت خودگردانی، خود درمانی و تصحیح می‌باشد تقویت سیستم ایمنی و تصحیح بدن و ایجاد هوموستازی یا تعادل در دستور کار قرار می‌دهد. تکیه بر سیستم خود درمانی بدن یعنی تکیه بر سیستمی زنده و پویا که در جهت تقویت انرژی حیاتی بدن است. این روش برخلاف روش‌های مرسوم طب مدرن نه تنها عاری از عوارض جانبی خطرناک برای بدن و اختلال در کار اعضاء حیاتی آن می‌باشد بلکه در سطح سلولی به سم‌زدایی و ایجاد تعادل در کارکرد سلول‌ها می‌پردازد.
بدن سرطانی بدنی سمی است. شیمی و پرتو درمانی وحتی جراحی بر مسمومیت بدن می‌افزاید. سیستم خوددرمانی اما با اتخاذ تغذیه و روش زندگی سالم سمیت بدن را کاهش داده، با ایجاد تعادل بین سدیم و پتاسیم داخل سلولی به آلکالیزه شدن بدن کمک نموده، با در اختیار قرار دادن ریز مغذیها و مواد معدنی و ویتامین‌های مختلف گرسنگی و فقر سلولی را جبران کرده با خروج سموم از سلول‌ها و بافت‌های بدن به آنها زندگی و قدرت حیاتی دوباره می‌بخشد تا اعمال حیاتی خود را از سرگیرند.
بدن سرطانی بدنی فقیر از لحاظ غذایی به معنای فقر ریزمغذی‌ها، فیتوکمیکال‌ها و آنتی‌اکسیدان‌هاست. در چنین بدنی و به دلایل مختلف عدم تعادل الکترولیتها و مواد معدنی در درون و بیرون سلول وجود دارد. بدن سرطانی بدنی اسیدی و خارج از هوموستازی و تعادل حیاتی است. روش‌های درمانی طب مدرن براین عدم تعادل می‌ افزاید درحالیکه روش خوددرمانی اسیدی بودن و عدم تعادل بدن را اصلاح می‌نماید. شیمی و پرتو درمانی بر ایجاد رادیکالهای آزاد در بدن افزوده سمیت و عدم تعادل سلولی را افزایش می‌دهند.
روش‌های درمانی طب مدرن درمان نشانه‌های بیماری را در نظر می‌گیرد. روش خود درمانی در سطح سلولی به تصحیح علل اولیه پیدایش سرطان می‌پردازد. آنچه اکثریت قریب به اتفاق بیمارانم پس از انتخاب روش خوددرمانی در آن متفق‌القول بوده‌اند این است که آنها حس زندگی، نشاط و امید را بر ترس و هراس و اضطراب و حس مرگ تدریجی برگزیده‌اند.
رشته‌ی بی‌پایان مراجعه به بیمارستان و دیدار با پزشکان، قرار گرفتن تحت شیمی و پرتو درمانی ، تحمل روزمره‌ی عوارض سنگین این درمان‌ها، حس مزمن بیماری، خستگی، بیزاری، بیم و امید، روبرو شدن مکرر با محیط‌هایی ذهنیتاً آزار دهنده مانند بیمارستان‌ها و کلینیک‌ها که در هر قدم اضطراب بیماری و مرگ را به بیمار یادآوری می‌کنند، نگرانی انجام آزمایشات و عکسبرداری‌های مختلف و دلهره و وسواس دوران انتظار برای نتایج و… همه و بیش از اینها، تجربه‌های ناخوشایند و جانکاه بیماران سرطانی طب مدرن هستند.
خود درمانی اما که همسویی با پروسه‌های طبیعی و ارگانیک را توصیه می‌کند افزایش نیروی حیاتی بدن، حس زندگی و سلامت را به انسان باز می‌گرداند. غذای سالم، مملو از سبزی‌ها و میوه‌های تازه، سلول‌ها را از مواد زنده حیات بخش سیراب می‌کنند. ورزش در هوای تازه، نزدیکی با طبیعت، نورآفتاب، خواب و آرامش کافی، همگی در جهت تقویت نیروی حیاتی بدن بوده ایجاد نشاط، امید، مثبت اندیشی و حس سلامت می‌کنند.

قبل از پذیرش شیمی یا پرتودرمانی با عوارض آنها و تأثیرشان بر بدن آشنا باشید.

شیمی درمانی عوارض جدی دارد. برخی از این عوارض شامل سرکوب عمل تولید سلولی در مغز استخوان و در نتیجه کمبود گلبول‌های سفید یا نوتروفیل‌ها و در نتیجه مساعد نمودن بدن برای ابتلا به انواع عفونت‌هاست. کمبود پلاکت‌ها خطر خونریزی‌های غیرقابل کنترل را بالا می‌برد. کمبود گلبول قرمز در نقل و انتقال اکسیژن به سلول‌های سالم که عملی حیاتی برای ادامه‌ی کار آنهاست اختلال ایجاد می‌کند. جراحت و مرگ سلول‌های زنده و فعال دیواره‌ی لوله‌ی گوارش از دهان تا مقعد، مو و پوست باعث ایجاد تهوع اسهال و استفراغ، کمبود اشتها و عدم جذب مواد مورد نیاز و سایر عوارض گوارشی، زخم‌های دهانی، پوستی، طاسی سر و ریزش موهای بدن می‌گردد. شیمی‌درمانی همچنین باعث تضعیف سیستم ایمنی که نقش حیاتی در مبارزه با نه تنها عفونت‌های مختلف بلکه با سرطان نیز دارد می‌گردد. در این حالت بدن مساعد ابتلا به انواع بیماری‌های عفونی از جمله بیماری‌های عفونی غیر متداول می‌گردد.
شیمی درمانی را به عمل سمپاشی مزارع برای کشتن حشرات و آفات می‌توان تشبیه کرد. حشراتی که از بین نرفته‌اند نسبت به سم مذکور در خود ایجاد مقاومت می‌کنند. سلول‌های سرطانی که در اثر سموم شیمی درمانی از بین نرفته‌اند قوی‌تر و مقاوم‌تر از گذشته سربرمی‌آورند و باید یا از میزان داروی بیشتر و یا از داروی قوی‌تر و متفاوتی برای مبارزه با آنها استفاده کرد. درحالیکه این سیکل بسته همچنان ادامه دارد. بسیاری از سرطان‌ها در طول زمان دوباره باز می‌گردند به همین دلیل است که طب مدرن مدت زمان ۵سال را بعنوان معیار درمان در نظر گرفته است. درحالیکه بسیاری از سرطان‌ها پس از شش و هفت و حتی ده‌ سال و بیست سال بازگشت دارند که دلیل آن هم اولاً از بین نرفتن تمام سلول‌های سرطانی در اثر درمانهای مرسوم طب مدرن و از طرف دیگر نیاز به زمان لازم قانون دو برابر شدن که در بالا به آن اشاره شد برای رشد سلول‌های سرطانی است.
برخی از محققان را باور براین است که شیمی‌درمانی در بسیاری موارد اثری بر روی میزان مرگ و میر از سرطان یا ازدیاد طول عمر نداشته و در حقیقت در موارد چشمگیری نه خودِ سرطان، بلکه درمانِ آنست که باعث مرگ بیمار می‌گردد.
کشف سرطان در افراد در بسیاری اوقات تصادفی است. مثلاً در ماموگرافی یا عکسبرداری‌های مختلف و یا لمس توده‌ای توسط خود شخص صورت می‌گیرد. این بدین معناست که سرطان باعث بروز حس بیماری در فرد نگردیده است و شخص در اکثر مواد سرگرم زندگی طبیعی خود می‌باشد.سرطان تنها در مراحل بسیار پیشرفته است که ایجاد علائم و حس بیماری در فرد می‌کند.
اما به محض شروع «درمان سرطان» یعنی شیمی یا پرتودرمانی همین شخص دچار ده‌ها عارضه می‌گردد که نتیجه‌ی «درمان» هستند و نه خود بیماری. شیمی درمانی برای سرطان سینه باعث افت قدرت عقلانی و قدرت تشخیص و شناخت می‌گردد که میزان آن بر مبنای دوز دارو متفاوت است.[۸۵]
این افت یا زوال عقل با درمان‌های ضد هورمونی مانند تموکسیفن Tamoxifon حتی بیشتر نیز می‌باشد.
۲۵درصد افرادی که تحت درمان سرطان قرار می‌گیرند تا زمانی طولانی پس از قطع درمان عوارض سلامتی سختی از جمله دردهای مزمن دارند. زنانی که تحت درمان برای سرطان سینه قرار می‌گیرند دو برابر بیشتر از معمول دچار نارسایی قلبی می‌گردند و مردانی که درمان سرطان پروستات داشته‌اند دوبرابر بیشتربه پوکی استخوان دچار میشوند. ناتوانی جنسی و عدم کنترل ادرار نیز از پیامد‌های معمول مردانی است که تحت درمان برای سرطان پروستات قرار می‌گیرند.
پرتو درمانی برای سرطان سینه در سمت چپ ریسک بیماری‌های قلبی را بالا می‌برد. جراحی‌هایی که برای برداشتن توده انجام می‌گیرد دو برابر بیشتر از سایر جراحی‌ها ریسک آمبولی ریه و بالا بردن مرگ و میر را دارد.
انجام پرتودرمانی در هر منطقه بدن باعث ایجاد زخم، التهاب و تورم مخاط، تنگی نفس، خستگی و حس بد حالی عمومی، تحلیل قوای بدن، التهاب دستگاه گوارش، اینتریت ناشی از اشعه درمانی و در نتیجه دل درد و دل پیچه و اسهال، استفراغ و تهوع، کولیت، تضعیف سیستم ایمنی بدن، فیبروز ریوی، سرفه و تنگی نفس، تب، التهاب پرده‌ی صفاق و بطور کلی بدحالی عمومی و حس ناسلامتی می‌شود.
اشعه درمانی ریسک ابتلا به سرطان در اعضاء مجاور به عضو اشعه دیده را بالا می‌برد.
جراحی و برداشتن توده آیا باید توده‌ی سرطانی را برداشت؟ اگر چه پاسخ طب مدرن به این سؤال آری بدون شک و بلافاصله است٬ (مگر در شرایطی که جراحی بدلیل نزدیکی توده به اعضاء حیاتی بدن خطرناک باشد) اما باید گفت که بطور کلی نظرات علمی تحقیقی مختلفی در مورد عملکرد وجود توده‌ی سرطانی در بدن وجود دارد که قابل تأمل است.
علاوه براین که بیهوشی، عمل جراحی، پاره کردن و گشودن بدن، درآوردن توده و به همراه آن مقادیر متنابهی از بافت سالم همراه آن پیامدهای روشن و ناروشن خود را برای بدن دارد، برخی باور دارند که ایجاد توده‌ی سرطانی توسط بدن در حقیقت عمل دفاعی بدن برای کنترل و محدود نمودن سلول‌های سرطانی موجود در بدن بوده برداشتن و حذف این توده اثرات ناروشنی در گسترش سرطان در بدن می‌تواند داشته باشد. دکتر استفانی سی‌نف Stephanie Seneff, PhD در مقاله‌ی علمی تحقیقی خود ثابت می‌کند که مشکل در حقیقت توده‌ی سرطانی  نیست بلکه تشکیل توده‌ی سرطانی راه حل بدن است برای مبارزه با مکانیسم‌های ناسالم و خطرناکی که در بدنی بیمار در حال انجام است.[۸۶]
نگاه «درمانی» ما امروز معطوف به نشانه‌های بروز بیماری است. بدین سبب توده که نشانه یا سمپتوم عدم تعادلی ریشه‌ای‌تر در بدن است خود به مثابه «بیماری» مورد حمله و تهاجم قرار می‌گیرد. غافل از اینکه هیچ عملی در بدن هوشمند ما صورت نمی‌گیرد که در جهت رفع مشکلات اساسی سلامت ٬حفظ ارگان‌های حیاتی و در نتیجه حیات ارگانیسم و بازگرداندن تعادل به بدن باشد.
بر همین مبناست که روش خود درمانی که با تکیه بر هوشمندی بدن بر تقویت نیروی حیاتی آن تکیه دارد از دخالت در کار بدن پرهیز نموده با تکیه بر هوشمندی و قدرت تصحیح و بازسازی و درمان ریشه ای که در هر سلول ما از طرف طبیعت به ودیعه گذارده شده همسویی و رعایت قوانین طبیعی که ضامن ایجاد٬ بازگشت و حمایت از سلامت بدن هستند را به عنوان روش درمان توصیه می‌کند. آیا این بدان معناست که بدن همواره می‌تواند سرطان را ریشه‌کن کرده و به سلامتی دست یابد؟ خیر. زیرا ریشه کن کردن سرطان در بدن و نوسازی و بازآفرینی سلول‌های سالم در درجه‌ی اول به میزان نیروی حیاتی بدن بستگی دارد. اگر در اثر سالیان سال زندگی، تغذیه و تفکر ناسالم نیروی حیاتی بدن آنچنان تضعیف گردیده که از مرحله‌ی بازسازی گذشته باشد پیشه کردن روش سالم زندگی و تغذیه تنها می‌تواند به طول عمر بیشتر فرد بیانجامد و نه لزوماً به ریشه کن شدن سرطان. با این همه هر بدنی متفاوت و در نتیجه پاسخ هر بدنی نیز متفاوت است.
نظر شخصی من در مورد جراحی و برداشتن توده در حال حاضر این است که فقط برداشتن توده‌ی سرطانی در حداقل ممکن و عمل جراحی با ایجاد کمترین جراحت به بافت‌های سالم بدن در اطراف توده سرطانی را توصیه می‌کنم و در کنار آن رعایت کلیه‌ی اصول سلامتی‌زا مانند تغذیه و محل زندگی سالم و عاری از سموم، هوای پاکیزه، آب آشامیدنی سالم، ورزش در طبیعت، روبرو شدن با گره‌های ذهنی/روحی/احساسی، دوست داشتن خود و همه‌ی موجودات هستی، ایجاد حس نشاط و سلامتِ روحی، خواب و آرامش کافی، مراقبه و مکث در خود و حضور خود را تجویز می‌کنم تا بلافاصله در پیش گرفته شوند.
در اینجا می‌خواهم به اهمیت نورآفتاب در درمان سرطان نیز بپردازم. نورآفتاب دارای خواص ناشناخته و شناخته شده‌ی فراوانی است که در سلامت عمومی جسم و روح، در پیشگیری از بیماری‌ها و درمان آنها نقش مهمی بر عهده دارد. ایجاد هورمون ویتامین د در بدن در اثر تابش نورآفتاب بر پوست یکی از این خواص شناخته شده است.
امروزه نقش این ویتامین در جلوگیری از التهاب بدن، پیشگیری و یا برعکس ایجاد سرطان شناخته شده است. به همین دلیل تجویز من برای تمام بیماران سرطانی استفاده ی روزمره در مدت زمان کافی از نور آفتاب بر پوست بدن است.  روزی دو نوبت صبح و عصر هر زمان به مدت نیمساعت در ساعاتی که نور آفتاب خیلی شدید یا مستقیم نیست بدون استفاده از هر گونه لوسیون یا مواد ضد آفتاب بهترین راه تامین ویتامین د لازم برای بدن است.  بدینطریق همچنین فواید فراوان دیگر نور آفتاب هم نصیب جسم و جانتان خواهد شد.
علاوه بر تأثیرات انرژی-ارتعاشی نورآفتاب بر کل انرژی بدن، ایجاد حس نشاط، حیات و سرزندگی و تأثیر در التیام بسیاری از بیماری‌های پوستی و درونی و بیرونی بدن بر کسی پوشیده نیست. از اثر تابش نورآفتاب بر پوست ماده‌ای به نام سولفات کلسترول (Cholestrol Sulfate) تولید می‌شود که ملکول مهمی برای سلامت قلب، خون ٬ سلامت عمومی بدن و سلامت مغز بوده همچنین خاصیت ضد سرطانی دارد. بسیاری از کرم‌های ضدآفتاب حاوی آلومینیوم میباشند که از تشکیل سولفات کلسترول در پوست جلوگیری می‌کنند و این خود می‌تواند عاملی در کمک به ایجاد سرطان باشد. میزان سرطان پوست در سی سال گذشته بطور ثابت به میزان هر سال دو درصد بالا رفته در حالیکه استفاده از کرم‌های ضدآفتاب در همین زمان ۳۰ برابر افزایش داشته است. کرم‌های ضد آفتاب همچنین پروسه‌ی ساختن ویتامین D3 در پوست را مختل کرده از این طریق نیز اثری منفی در پیشگیری احتمالی از سرطان دارند.
میزان بسیاری از سرطان‌ها در مناطق آفتابی از جمله مناطق حاره بسیار کمتر است که خود دلالت بر نقش نور آفتاب در پیشگیری از سرطان دارد. نورآفتاب اگرچه دارای خواص ناشناخته‌ای برای سلامتی است اما تنها به خاطر همین دوعملکرد یعنی سنتز ویتامین د و کلسترول سولفات برای پیشگیری و درمان سرطان از ضروریات است.
مصرف سیگار و الکل اثر مستقیم در ایجاد سرطان داشته و باید بلافاصله مصرف آنها را قطع نمود.
روزه‌ی آب‌ یکی از بهترین و کامل‌ترین روش‌های سم‌زدایی و بازگرداندن تعادل به بدن است. روزه‌های آب کوتاه یا طولانی مدت تحت نظارت فرد مجرب در این زمینه و با توجه به وضعیت جسمی و روحی بیمار یکی از بهترین و کامل‌ترین روش‌های درمانی یا کمک درمانی در روش خوددرمانی و درمان سرطان  است.
تغذیه سالم و تأثیر آن در درمان و همچنین پیشگیری از بازگشت مجدد سرطان یکی از مباحث مهم و اساسی برای بیماران سرطانی است.
به نقش تغذیه در پیشگیری از سرطان پرداختیم. تغذیه سالم در درمان و پیشگیری از باز گشت مجدد سرطان را در یک جمله میتوان خلاصه نمود:  تغذیه‌ی سالم و صحیح یعنی بالا بردن شانس نجات جان بیمار سرطانی و درمان او.
بدون تغذیه سالم امکان درمان قطعی و ریشه‌ای سرطان وجود ندارد.
چند شاهد مثال برای اثبات این مدعا: پس از تشخیص، میزان مرگ و میر سرطان در افرادی که مصرف مواد حیوانی، چربی‌ها و پروتئین‌های حیوانی کمتری دارند نصف افراد دیگر است[۸۷].
مصرف مواد حیوانی از هر نوع از جمله تخم مرغ و لبنیات، مرگ و میر در اثر سرطان پانکراس را افزایش می‌دهد[۸۸].
مصرف چربی‌های اشباع بخصوص حیوانی و غذاهای سرخ شده ریسک ابتلا به سرطان پانکراس و همچنین مرگ و میر ناشی از آن را افزایش می‌دهد[۸۹]. دلیل این امر را چنانکه ذکر کردیم افزایش فاکتور‌های رشد مشابه انسولین (IGFs)(Insulin like Growth Factors) و ارتباط آن با ایجاد سرطان می‌دانند[۹۰].
حال آنکه با مصرف انواع سبزی‌ها و غذاهای گیاهی نتایج بدست آمده به نفع درمان بیمار سرطانی است[۹۱].
در سرطان روده و مقعد بعد از درمان و شیمی درمانی بیمارانی که بیشترین مصرف غذاهای فراوری شده و غذاهای حیوانی را داشتند دارای ۳برابر ریسک بازگشت سرطان و مرگ و میر ناشی از آن هستند[۹۲].
در پایان مقاله بطور خلاصه و تیتروار به چه کنیم و چه نکنیم‌های تغذیه و روش زندگی در رابطه با پیشگیری و درمان سرطان خواهیم پرداخت.
بطور کلی در افرادی که تصمیم به درمان سرطان از طریق تکیه بر خوددرمانی بدن دارند چنانکه اشاره شد خام‌گیاهخواری مطلق به همراه روش زندگی سالم و روزه‌ی آب بر مبنای وضعیت سلامتی فرد و بیماری‌اش، تحت نظر فرد متخصص و با تجربه دراین زمینه  باید در پیش گرفته شود.
و اما در مورد راهنمائی‌های کلی و عملی تغذیه در افراد مبتلا به سرطان که روش طب مدرن را انتخاب نموده و در مرحله جراحی، شیمی‌درمانی یا پرتو درمانی و یا مراحل پس از آن می‌باشند باید باین نکات توجه داشت:
بیماران سرطانی معمولاً و بخصوص در هنگام شیمی-پرتودرمانی دچار تهوع، استفراغ، بی‌اشتهایی، اسهال یا یبوست، حس بدحالی عمومی و حس عدم سلامت و همچنین کاهش وزن هستند. این موارد بخصوص در بیمارانی که بخشی از دستگاه گوارش آنان (معده یا روده) بدلیل وجود تومور سرطانی توسط جراحی برداشته شده و سطح پائین‌تری برای جذب مواد غذایی دارند میتواند بارزتر باشد.
در حال حاضر توصیه‌ی عمومی پزشک معالج به این افراد آن است که حجم غذای مصرفی خود بخصوص پروتئین‌های حیوانی را بالا برده و سعی در بالا بردن سریع وزن داشته باشند. گاه حتی به اینان توصیه می‌شود که از مکمل‌های غذایی در قوطی‌های کنسروی بسته بندی شده که در بازار تحت نام Ensure و امثال اینها عرضه می‌شود استفاده کنند. به خاطر داشته باشیم که چربی‌های و پروتئین‌های حیوانی در وحله‌ی اول در ایجاد سرطان نقش داشته‌اند. علاوه براین مطالعات نشان می‌دهند که بالا بردن سریع وزن با تغذیه‌ی غنی و پرچربی و افزایش کالری مصرفی اثری در ازدیاد طول عمر یا بهبود نسبی یا کامل بیماران از سرطان نداشته [۹۳] حتا میتواند به ضرر بدن بیمار نیز عمل کند.
در حقیقت روزه‌ی آب و کم غذایی یا مصرف غذاهای ساده و کم کالری و کم چربی که غنی در آنتی‌اکسیدان‌ها، مینرال‌ها، ریز مغذی‌ها، فیتوکمیکال‌ها و ویتامین‌ها بوده کمک به ایجاد بافت زنده و سالم در بدن می‌نمایند بهترین راه ترمیم، تصحیح و بازسازی سلولی و در نتیجه بالا بردن شانس غلبه بر سرطان می‌باشد. هدف از تغذیه  ساختن و ذخیره کردن چربی در سلول‌های بدن نیست بلکه هدف آن کمک به تولید بافت سالم در بدن است. چرا که اضافه وزن، میزان چربی بالا در بدن و افزایش وزن کاذب توسط غذاهای ناسالم باعث رشد سرطان، افزایش احتمال متاستاز و ایجاد مرگ و میر بیشتر در بیماران سرطانی می‌گردد.
مطالعات نشان می‌دهند که هر ۱۰درصد اضافه شدن چربی در بدن، ۳۳درصد شانس زنده ماندن بیمار سرطانی مبتلا به سرطان روده‌ی بزرگ را پائین می‌آورد[۹۴].
در حالیکه تغذیه صحیح، بدنی کم چربی و حرکت در جهت از بین بردن سوءتغذیه و فقر سلولی ناشی از تغذیه نادرست که خود در ابتدا عامل ایجاد سرطان بوده باعث تقویت سیستم ایمنی، جلوگیری از عفونت‌های مختلف، بالا بردن شانس بهبود نسبی یا کامل بعد از اعمال جراحی یا شیمی-پرتودرمانی، بالا رفتن انرژی بدن و ایجاد حس سلامت و شادابی و سرزندگی می‌گردد[۹۵].
بنابراین بدنبال وزن گرفتن سریع توسط غذاهای حیوانی که سرشار از چربی نیز هستند و غذاهای با کالری بالا نباشید. و اگر دارای اضافه وزن هستید از کاهش وزن خود استقبال کنید. چنانکه ذکر شد سلول‌ها و بافت‌های چربی مواد التهابی و سیتوکانهایی (cytokines) ترشح می‌کنند که دارای اثر هماهنگ کننده در رشد سرطان می‌باشند[۹۶].
میوه‌ها و سبزی‌ها سرشار از مواد مورد نیاز برای نوسازی سلول‌های بدن هستند، به آسان‌ترین شکل ممکن در معده و روده هضم و جذب می‌گردند و نیازمند کمترین میزان انرژی برای گوارش هستند.
سبزی‌ها و میوه‌ها باید بخش اعظم غذای بیمار سرطانی را تشکیل دهد. مغزها و دانه‌های خیس خورده، جوانه‌ی مغزها و دانه‌ها، شیر تهیه شده در خانه از انواع مغزها و دانه‌های خام بخصوص شیربادام، گردو و دانه‌ی کدو نیز بخش دیگر تغذیه‌ی سالم برای رساندن پروتئین، مواد معدنی و اسید‌های چرب ضروری سالم و اسید چرب امگا۳ که خاصیت ضدالتهابی دارد می‌باشند.
مصرف آب سبزی‌ها و آب هویج و کرفس در روز چندین نوبت توصیه می‌گردد. اگر چه افشرده‌ی سبزی‌ها فاقد فیبر غذایی و به همراه آن مقادیری از عوامل تغذیه‌ای خود می‌باشند اما برای رساندن میزان مایعات لازم و همچنین در اختیار قرار دادن ریز مغذی‌ها و مواد مفید موجود در سبزی‌ها و میوه‌ها به میزان فراوان، برای بیمار سرطانی ضروری است.
از این تصور و توصیه که بیمار سرطانی «ضعیف» است و باید به او غذاهای حیوانی داد تا «بنیه» بگیرد پرهیز کنید. این حجم غذا نیست که ارزش غذایی مواد غذایی را تعیین می‌کند بلکه کیفیت غذا است که از اهمیت برخوردار است.
قابل ذکر است که سلنیوم و ویتامین د (نورآفتاب) برای درمان سرطان در بیمار سرطانی توصیه می‌گردد.
تریپسین  که آنزیم ترشح شده از پانکراس می‌باشد نیز در برخی تحقیقات بعنوان عامل ضد رشد سلول‌های سرطانی شناخته شده و بنابراین در برخی روش‌های درمانی طبیعی – خوددرمانی بصورت مکمل مصرف می‌گردد.
استرس، نگاه منفی به خود و به جهان، احساس ناتوانی در مقابل وضع موجود و شرایط ٬غیرقابل تغییر دیدن شرایط زندگی ، عدم باور به قدرت و توان خود (که در حقیقت سرچشمه‌ی همه‌ی التیام‌ها و درمان‌هاست) همگی در ایجاد و پیشرفت بیماری نقش دارند.
فعال نمودن سیستم لنفاتیک بدن از طریق ورزش‌هایی که در جهت مخالف نیروی جاذبه (inversion, trampolin) انجام می‌شوند و همچنین برس کشیدن خشک بدن و ضربه زدن‌های ملایم و مداوم به مناطق تجمع بافت‌های چربی در بدن همگی باعث حرکت لنف، رساندن بیشتر خون و اکسیژن به بافت‌های بدن گشته گردش لنف و خون را در بدن افزایش داده به پروسه ی سم زدایی کمک می‌نمایند.
سیستم لنفاتیک سیستم ضدالتهابی طبیعی بدن می‌باشد.


BeReferences, cancer
1) GBD 2015 Disease and injury incidence and prevalence collaborators, ( 8 October 2016).
“Global, regional and national incidence, prevalence and years lived with disability for 310 diseases and injuries, 1990-2015 ”.
Lancet ( London, England ) 388 (10053) : 1545-1602

2) World cancer report 2014. World Health Organization. 2014. pp. Chapter 101: ISBN 9283204298

3) Anand P, Kunnumakkara AB, Sundaram C, et al. “ Cancer is preventable disease that requires major life style changes” Pharm. Res. 25 (9) : 2097-2116 doi: 10. 1007/s 11095-008-9661-9

4) “Heredity and Cancer” American cancer society, Retrieved July 22, 2013, Wikipedia, Cancer
June 7 2016, Ref. # 7

5) Vulko M, Leibfritz, D Moncol, J et al
“ Free radicals and antioxidants in normal physiological function and human disease”. (2007)
International Journal of Biochem and cell biology 39(1):44-84
doi:10.1016/J.biocel.2006.07.001

6) Pohanka,M (2013) “ Alzheimer’s disease and oxidative stress: a review “ Current Medical Chemistry 21(3) : 356-364

7) “ Atherosclerosis and oxidative stress; “ Histol. Histopathol. 23: 381-90 2008

8) L Clin “Psychiatry/ oxidative stress and anti oxidant parameters in patients with major depressive disorder”
www.psychiatris.com. Retrieved 2016-03-02

9) Halliwell, Barry (2007). “ Oxidative stress and cancer: Have we moved forward? “ Biochem. J 401 (1) : 1-11

10) Greer JB, O’Keefe SJ (2011), “ Microbial induction of immunity, inflammation and cancer”
Front Physiol. 1:168.
doi: 10.3389/fphys.201000168
PMC 1378144.

11) Tulika Arora, Rajkumar Sharma, Gary Frost, “ Propionate, Antiobesity and Satiety Enhancing Factors?” Appetite 56,2011;511-515
www.elseweir.com/local/appetite

12) Leach JD. Evolutionary perspective on dietary intake of fiber and colorectal cancer.
Eur J clin nutr. 2007;61:140-142

13) Nomura AM, Hankin JH, Henderson BE, et al.
Dietary Fiber and Colorectal Cancer Risk: The multiethnic cohort study. Cancer Causes Control. 2007; 18:753-764

14) Howe GR, Chadirian P, Buento de Mesquita HB, et al. A collaborative case-control study of nutrient intake and pancreatic cancer within the search program.
int J cancer. 1992;51:365-372

15) see # 14

16) Martinez ME, McPherson RS, Annegres JF, Levin B. Association of diet and colorectal adenomatous polyps: dietary fiber, calcium and total fat.
Epidemiology; 1996; 7:264-268

17) Peters U, Sinha R, Chatterjee N. et al Dietary fiber and colorectal adenoma in colorectal cancer early detection program
Lancet. 2003 361: 1491-1495

18) See # 9

19) Woorips LE, Goldbohm RA, Van Poppel G, Sturmans F, et al.
Vegetable and fruit consumption and risks of colon and rectal cancer in a prospective cohort study: The Netherlands Cohort Study on Diet and Cancer.
Am J Epidemiolo. 2000;152:1081-1092

20) R. Doll and R. Peto, J. Nati. Cancer Inst. 66, 1192 (1981)

21) National Research Council, Diet, Nutrition and Cancer ( National Academy Press, Washington D.C., (1982)

22) Larsson SC, Hakansson N, Giovannucci E, Wolk A. Folate intake and pancreatice cancer incidence: a prospective study of Swedish women and men. J Nati Cancer Inst. 2006; 98:407-413

23) van den Brandt PA, Smits KM, Goldbohm RA, Weijenberg MP. Magnesium intake and colorectal cancer risk in the Netherland Cohort Study. Br J Cancer. 2007; 96:510-513

24) Larsson SC, Bergkvist L, Wolk A, Magnesium intake in relation to risk of colorectal cancer in women. JAMA. 2005;293:232-235

25) Kim YI, Folate and DNA methylation: a mechanistic link between folate deficiency and colorectal cancer? Cancer Epidemiol Biomarkers Prev, 2004;13:511-519

26) Komatsu S, Yanaka N, Matsubara K, Kato N. Antitumor effect of vitamin B6 and its mechanisms. Biochim Biophys Acta. 2003;1647:127-130

27) Larsson SC, Giovannucci E, Wolk A. Vitamin B6 intake, alcohol consumption, and colorectal cancer: a longitudinal population-based cohort of women. Gastroenterology. 2005; 128:1830-1837

28) Wei EK, Giovanucci E, Selhub J, Fuchs CS, Hankinson SE, Ma J. Plasma vitamin B6 and the risk of colorectal cancer and adenoma in women. J Natl Cancer Inst. 2005;97:284-692

29) McCullough ML, Robertson AS, Jacobs EJ, Chao A, Calle EE, Thun MJ. A Prospective study of diet and stomach cancer mortality in United States men and women. Cancer Epidemiol Biomarkers Prev. 2001;10:1201-1205

30) Ocke MC, Bueno-de-Mesquita HB, Feskens EJ, Kormhout D, Menotti A, Blackbun H.
Adherence to the European Code Against Cancer in relation to long-term cancer mortality: intercohort comparison from the Seven Countries Study. Nutr Cancer. 1998;30:14-20

31) Lyon JL, Slattery ML, Mahony AW, Robison LM. Dietary intake as a risk factor for cancer of the exocrine pancreas. Cancer Epidemiol Biomarkers Prev. 1993;2:513-518

32) See # 34, and 35

33) Burney PG, Comstock GW, Morris JS. Serologic precursors of cancer: serum micro-nutrients and the subsequent risk of pancreatic cancer. Am J Clin Nutr. 1989;49:895-900

34) Bosetti C, Negri E, Kolonel L et al. A pooled analysis of case-control studies of thyroid cancer. Vll. Cruciferous and other vegetables (International). Cancer Cause Control. 2002;13:765-775

35) D’Avanzo B, Ron E, La Vecchia C, Francaschi S, Negri E, Zleglar R. Selected micronutrients intake and thyroid carcinoma risk. Cancer. 1997;79:2186-2192

36) Linseisen J, Rohmann S, Miller AB, et al. Fruit and vegetable consumption and lung cancer risk: updated information from the European Propective Investigation into Cancer and Nutrition (EPIC). Int J Cancer. 2007; 121: 1103-1114

37) Wright ME, Mayne ST, Stolzenberg-Solomon RZ, et al. Development of a comprehensive dietary antioxidant index and application to lung cancer risk in a cohort of male smokers. Am J Epidemiol. 2004;160:68-76

38) Coodman GE, Thornquist MD, Balmes J, et al. The Beta-Carotene and Rational Efficacy Trial: incidence of lung cancer and cardiovascular disease mortality during 6-year follow up after stopping beta-carotene and retinol supplements. J Natl Cancer Inst. 2004;96:1743-1750

39) Albanes D, Heinonen OP, Taylor PR, et al. Alpha-Tocopherol and beta-carotene supplements and lung cancer incidence in the alpha-tocopherol, beta-carotene cancer prevention study: effects of base-line characteristics and study compliance. J Natl Cancer Inst. 1996;88:1560-1570

40) Lee DH, Anderson KE, Folsom Ar, Jacobs DR Jr. Heme iron, zinc and upper digestive tract cancer: the Iowa Women’s Health Study. Int J Cancer. 2005;117:643-647

41) Coss A, Cantor KP, Reif JS, Lynch CF, Ward MH. Pancreatic cancer and drinking water and dietary sources of nitrate and nitrite. am J Epidemiol. 2004;159:693-701

42) W.H. Wilson Tang, Zeneng Wang, Bruce S. Levison, Robert A. Koeth, B.S, Earl B. Britt, et al. Intestinal microbial metabolism of phosphatidyl choline and cardiovascular risk.
New England Journal of Medicine April 2013; 368 (17): 1575-1584

43) R. Doll and R. Peto, J. Natl. Cancer Insti. 1981; 66: 1192

44) National Research Council, Diet, Nutrition and Cancer. National Academy Press, Washington D.C., 1982

45) L.J. Kinlen, Br.Med.J. 1983; 286:1081, D.L.Fink and D.Kritchevsky. CancerRes. 1981; 41: 3677

46) P. Correa, J.P. Strong, W.D. Johnson, P. Pizzolato, W. Haenszel. J Chronic Dis. 1982;35:313

47) Vegetable oils promotes cancer and suppresses immune system. British Medical Journal. April 12, 2016

48) Larsson SC, Hakanson N, Permert J, Wolk A. Meat, fish, poultry and egg consumption in relation to risk of pancreatic cancer: a prospective study. Int J Cancer. 2006; 118: 2866-2870

49) Nothlings U, Wilkens LR, Murphy SP, Hankin JH, Handerson BE, Kolonel LN. Meat and fat intake as risk factors for pancreatic cancer: the multiehnic cohort study. J Natl Cancer Inst.2005;97:1458-1465

50) Chen H, Tucker KL, Graubard BI, et al. Nutrient intakes and adenocarcinoma of the esophagus and distal stomach. Nutr Cancer. 2002;42:33-40

51) Jacobs DR Jr, Slavin J, Marquart L. Whole grain intake and cancer: a review of the literature. Nutr Cancer. 1995;24:221-229

52) Giovannucci E, Pollak M, Liu Y, et al. Nutritional predictors of insulin like growth factor binding I and their relationships to cancer in men. Cancer Epidemiol Biomarkers Prev. 2003;12:84-89

53) Jedrychowski W, Popiela T, Steindorf K, et al. Nutrient intake patterns in gastric and colorectal cancers. Int J Occup Med Environ Health. 2001;14:391-395

54) Chatenoud L, La Vecchia C, Franceschi S, et al. Refined-cereal intake and risk of selected cancers in Italy. Am J Clin Nutr. 1999;70:1107-1110

55) Jansen MC, Bueno-de-Mesquita HB, Rasanen L, et al. Consumption of plant foods and stomach cancer mortality in the seven countries study. Is grain consumption a risk factor? Seven Countries Study Research Group. Nutr Cancer. 1999;34:49-55

56) Nkondjock A, Ghadirian P, Johnson KC, Krewski D, and the Canadian Cancer Registries Epidemiology Research Group. Dietary intake of lycopene is associated with reduced pancreatic cancer risk. J nut. 2005;135:592-597

57) Howe GR, Ghadirian P, Bueno De Mesquita HB, et al. A collaborative case-control study of nutrient intake and pancreatic cancer within the reach programme. Int J Cancer. 1992;51:365-372

58) Satia-Abouta J, Galanko JA, Martin CF, Ammerman A, Sandler RS. Food groups and colon cancer risk in African Americans and Caucasians. Int J Cancer. 2004;109:728-736

59) Bostick RM, Potter JD, Kushi LH, et al. Sugar, meat, and fat intake, and non dietary risk factors for colon cancer incidence in Iowa women (United States). Cancer Causes Control. 1994;5:38-52

60) Bailey LB. Folate, methyl-related nutrients, alcohol and MTHFR 677C-T polymorphism affect cancer risk:intake recommendations. J Nutr.2003;133:(suppl 1) :3748S-3753S

61) Mai PL, Sulivan_Halley J, Ursin G, et al. Physical activity and colon cancer risk among women in the California Teachers Study. Cancer Epidemiol Biomarkers Prev. 2007;16:517-525

62) Wei EK, Ma J, Pollak MN, et al. A prospective study of C-Peptide, insulin-like growth factor-1, insulin-like growth factor binging protein-1, and risk of colorectal cancer in women. Cancer Epidemiol Biomarkers Prev. 2005;14:850-855

63) Chang SC, Ziegler RG, Dunn B, et al. Association of energy intake and energy balance with postmenopausal breast cancer in the prostate, lung, colorectal and ovarian cancer screening trial. Cancer Epidemiol Biomarkers Prev. 2006;15:334-341

64) Hanley AJ, Johnson KC,Villeneuve PJ, Mao Y, and the Canadian Cancer Registries Epidemiology Research Group. Physical activity, anthropometric factors and risk of pancreatic cancer: results from the Canadian enhanced cancer surveillance system. Int J Cancer. 2001;94:140147

65) McTierman A, Behavioral risk factors in breast cancer:can risk be modified? Oncologist. 2003;8:326-328

66) Adams KF, Leitzmann MF, Albanes D, et al. Body mass and colorectal cancer risk in the NIH-AARP cohort. Am J Epidemiol. 2007;166:36-45

67) Callle EE, Rodriquez C, Walker-Thurmond K, Thun MJ. Overweight obesity, and mortality from cancer in a prospectively studied cohort of the U.S. adults. N Engl J Med. 2003;348:1625-1638

68) Thomas P, “ A Big Fat Problem,” Ecologist 2006 Nov; issue 9 vol 36:33-43. Run F, Blumberg B., Environmental obeseness: Organotins and endocrine disruption via nuclear receptor signaling. Endocrinology 2006;147(supply 6);S 50-55

69) Palli D, Russo A, Ottini L, et al. Red meat, family history and increased risk of gastric cancer with microsatellite instability. Cancer Res. 2001;61:5415-5419

70) Ornish D, et al. Changes in Prostate gene expression in men undergoing an invasive nutritional and life style inversion. PNSA June 17, 2008, 105;24:8369-8374

71) Epel ES, Blackburn EH, et al, Accelerated telomere shortening in response to life stress. PNSA Dec 7, 2004, 101;49.

72) Ntanasis-Strathopoulos, J, et al. Epigenetic regulation on gene expression induced by physical exercise. J Musculoskeletal Neuronal Interact. June 2013

73) Schoeftner, S and Blasco MA. Chromatin regulation and non-coding RNA at Mammalian telomeres. Semin Cell Div Biol, April 2010, 21;2: 186-193

74) Damjanovic Ak, et al. Accelerated telomere erosion associated with declining immune function of caregivers of Alzheimer disease patients. J Immunol 2007; 179:4249-4254

75) Berlin NI, Buncher CR, Fontana RS, Frost JK, Melamed MR. The National Cancer Institute Cooperatives Early Lung Cancer Detection Program: results for the initial screen (prevalence): early lung cancer detection:introduction. Am Rev Respir Dis 1984;130:545-9

76) Fontana RS, Sanderson DR, Woolner LB, et al. Screening for lung cancer: a critique of the Mayo Lung Project. Cancer 1991;67:Suppl:1155-64

77) Welch et al. Breast cancer size and screening effectiveness. N Eng J Med. Jan 5 2017;93-95 editorial. The main article in N Eng J Med. Oct. 13 2016 issue.

78) see 77

79) “Possible net harm of breast cancer screening.”: updated modeling of forrest report. James Raftery. British Medical Journal: Dec.2011

80) Welch HG, JNCI 2010;102:605-613

81) see 80

82) J Surg Oncol. 1997, Aug; 65(4): 284-97

83) Screening (mammograms, PSA, etc) finds cancer earlier, unfortunately life is not prolonged.
Ann Intern Med. 2012 Mar, 6;156(5):340-9

84) see 83

85) Van Dam FS, Schagen SB, Muller MJ, Boogerd W, Vd Wall E, et al. Impairment of cognitive function in women receiving adjuvant treatment for high-risk breast cancer, high dose vs standard. J Natl Cancer Inst. 1998 Feb, 90(3):210-218

86) Palli D, Russo A, Sajvin S, et al. Dietary and familial determinants of 10-year survival among patients with gastric carcinoma. Cancer. 2000;89:1205-1213

87) Ghadirian P, Thouez JP, Petitclere C. International comparisons of nutrition and mortality from pancreatic cancer. Cancer Detect Prev. 1991;15:357-362

88) Dr Stephanie Seneff PhD. “Cancer to the Rescue”. www.westonprice.org/modern-diseases/cancer-to-the-rescue/ Jan 20 2014. Last visited April 15 2015

89) Stolzenberg-Solomon RZ, Pietinen P, Taylor PR, et al. Prospective study of diet and pancreatic cancer in male smokers. Am J Epidemiol Biomarkers Prev. 2003; 12:84-89

90) Lin Y, Tamakoshi A, Kikuchi S, et al. Serum insulin-like growth factor-1, insulin-like growth factor binding protein-3 and the risk of pancreatic cancer death. Int J Cancer. 2004;110:584-588

91) Hine RJ, Srivastava SMilner JA, Ross SA. Nutrition links to plausible mechanisms underlying pancreatic cancer: Conference Report. Pancreas. 2003;27:356-366

92) Meyerhardt JA, Niedzwiecki D, Hollis D, et al. Association of Dietary patterns with cancer recurrence and survival in patients with stage III colorectal cancer. JAMA. 2007;298:754-764

93) Nutrition Guide for Clinicians, second edition. p.133 , 2009, Physicians Committee for Responsible Medicine. www.pcrm.org

94) Hay don AM, Macinnis RJ, English Dr, Giles GG,. Effect of physical activity and body size on survival after diagnosis with colorectal cancer. Gut, 2006;55:62-67

95) National Cancer Institute, Nutrition in Cancer Care, (PDQ): Nutrition therapy, available @http://www.cancer.gov/cancertopics/pdq/supportivecare. p.5, section 148. Accessed Dec. 15.2006

96) Housa D, Housova J, Vernerova Z, Haluzik M,. Adipocytokines and cancer. Physiol Res. 2006;553:233-244

مطالب مرتبط

  • مقاله: کبد چرب
  • مقاله شیر و سلامتی
  • مقاله کبد چرب در مجله ایران
  • پاسخ به مقاله گیاهخواری خوب است یا بد؟ نوشته دکتر محمدرضا وفا
  • ۷۶۶: در خواست مقاله (پاسخ بصورت فایل صوتی)
  • ۴۳۲: چند سوال درباره تولید گیاهان | سرطان روده | نور آفتاب | پیشگیری از سرطان
  • غذا
  • مصرف دارو
  • چرا مصرف شیر برای سلامت انسان مضر است
  • پاسخ به خبرآنلاین
Previous Post

جلسه پرسش و پاسخ با دکتر زرین آذر (اردیبهشت ۱۳۹۶)

Next Post

سخنرانی دکتر زرین آذر در روز جهانی وگان – همایش تبریز – آبان ۱۳۹۶

توجه

مطالب این سایت برای گسترش آگاهی در جهت روش سالم زندگی و تغذیه است.
با آنکه پزشک هستم اما توصیه‌های مطرح شده درین سایت عمومی بوده جایگزین مشاوره‌ی شما به پزشکتان نخواهد بود.

قبل از پرسیدن سوال لطفا از اینجا جستجو کنید

No Result
View All Result

فهرست مطالب سایت

آخرین مطالب

  • ۱۵۲۵: مشکل سنگ کیسه صفرا و سوال در مورد فلاش کیسه صفرا
  • ۱۵۲۴: آیا هوش مصنوعی جای پزشکان را خواهد گرفت؟
  • ۱۵۲۳: سرطان سینه که برای خانم ۵۵ ساله تشخیص داده شده
  • ۱۵۲۲: تشخیص هوش مصنوعی بجای ام اس آسیب مهره گردن است نظر شما چیست؟
  • ۱۵۲۱: مشکل سیروز کبد و سنگ کلیه
  • ۱۵۲۰: مشکل چشم بعد از عمل آب مروارید و مشکل لثه
  • ۱۵۱۹: آیا با افزایش سن برای از دست ندادن عضله باید به باشگاه رفت؟
  • ۱۵۱۸: آیا جو دسر پرک در خام‌گیاهخواری مصرف می‌شود؟
  • ۱۵۱۷: آیا ترنسمیوتیشن (تبدیل مواد به هم) در بدن اتفاق می‌افتد؟
  • ۱۵۱۶: سوالات در مورد ریفلاکس معده، لاغری و خشکی پوست

عزیزان، اینجا و آنجا دیده می‌شود که در شبکه‌های اجتماعی از قبیل اینستاگرام، فیسبوک، تلگرام و… کانال‌هایی با نام زرین آذر راه‌اندازی گردیده و حتا در آنها گاه تقاضای کمک‌های مالی برای نیازمندان و بیماران نیز می‌شود.
هیچکدام از اینها به من، دکتر زرین آذر ، تعلق نداشته و فاقد اعتبار می‌باشند.
من تنها از طریق وب‌سایت رسمی‌ام به آدرس:
zarinazar.com
و همچنین کانال تلگرامی زیر با مخاطبین و عزیزان در تماس هستم.
https://t.me/dr_zarinazar
با آنکه استفاده از مطالب سایت من برای ترویج تغذیه و سبک زندگی سالم در راستای طبیعت ، بلامانع است اما باز کردن صفحات اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک و… بدون اطلاع و با نام شخصی من کاری غیر دوستانه بوده و نادرست قلمداد می‌شود.
در ضمن من کارشناس تغذیه نیستم. پزشکی هستم که بیماران را از طریق تغذیه و روش زندگی سالم و هم راستا با طبیعت بعنوان اولین و بهترین راه درمان، آگاه و راهنمایی می‌کنم.

کانال رسمی دکتر زرین آذر در تلگرام :


Telegram Channel

کانال رسمی دکتر زرین آذر در تلگرام

 

شعر

  • کتاب و فیلم
  • مصاحبه های ویدئویی
  • دیدگاه خوانندگان
  • ارسال مدارک
  • سایت‌های مرتبط
  • تماس با من

© 2023 - تمام حقوق وب سایت متعلق به دکتر زرین آذر می باشد.

No Result
View All Result
  • نخست
  • درباره من
  • مقالات
  • برای شروع گیاهخواری
  • پرسش و پاسخ
  • مطالب دیگر
    • کتاب و فیلم
    • مصاحبه های ویدئویی
    • دیدگاه خوانندگان
    • ارسال مدارک
    • سایت‌های مرتبط
  • تماس با من

© 2021 - تمام حقوق وب سایت متعلق به دکتر زرین آذر می باشد.

-
00:00
00:00

Queue

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00