سلام خانم دکتر عزیز خیلی ممنونم این همه اطلاعات خوب که در اختیار هموطنان عزیز میگذارید.
خیلی از مطالب سایت خواندم دیدم همه کسانی که مثل من بوده بیماریشون یا چاق بودن یا حرفی از لاغر بودن خودشون نزدن تو سوالهاشون. این شد گفتم پیام بدم متاسفانه تو هر گروهی که عضو هستم هر کس یه چیزی میگن و چون شما تخصصتون این هست و گیاهخوار هستین گفتم از خودتون بپرسم.
سوابق:
بنده ۳۱ ساله (از ایران) و مادر یک فرزند هستم.
حدود ۱۰ سال بیشتر. یا اونجوری که خانواده میگن از کودکی مشکلات معده داشتم.
۴ سال پیش باردار شدم. بنده تالاسمی مینور و ۱۰ سال درگیر رفلاکس معده و درد روده ، ترش کردن بودم دکتر میرفتم کلی قرص و دارو پنتو پرازول و رانتیدین و امثال اینا رو میدادن و یک رژیم رو که یه مدت میخوردم دوباره رها میکردم باز که بیماری شدت میگرفت هر چند وقت یک بار میرفتم طی این چند سال.
خلاصه همیشه میگفتم این داروها خودش کلی. ضرر داره نمیخوردم و دردهای شدید رود که ماهی یک یا دوبار یا بیشتر شدت میگیره مخصوصاً هنگام پریودی انگار زمین چنگ میزدم اونجوری تا کیسه آب گرم و نبات داغ نمیخوردم آروم نمیشد.
۲سال اخیر که از تهران اومدیم شمال کمکم به خاطر فعالیتام لاغر شدم موقع بارداری ۶۸ کیلو بودم قبل بارداری ۵۲ کیلو شدم. اشتهام کم و کمتر میشد و هر سری غذا میخوردم دیر هضم میشد و هر سری پریود ماهیانه میشدم درد شدید معده میگرفتم طوری که یه قرص مسکن برای درد پریودی میخوردم دردم رو چندین برابر میکرد و به همین خاطر یک شبانه روز نمیتونستم غذا بخورم.
تشخیص دکتر:
امسال رفتم دکتر گوارش آندوسکوپی و کلونسکپی کردن
دکتر گفتند زخم معده زیاد دارم و کمی التهاب روده.
کلی دارو خوردم و رعایت کردم چای، قهوه، شکلات را کنار گذاشتم. سرخ کردنی هم کم شد. دیگه قاطی نخوردم. بین و بعد غذا آب نخوردم.
تا این که دو ماه بعد رفتم دوباره چکاب گفتن زخم معده خوب شده ولی از روده چیزی نگفتن.
منتها گفتن دریچه مری که به معده وصل میشه یا اسفنکتر از حد معمول شل تر هست دارو دادن و گفتن از اعصاب و استرس هست. من متاسفانه خیلی آدم عصبی و حساس و زود رنجی هستم و با یک مسئله کوچک بهم میریزم.
دکتر رژیم غذایی برای سندروم روده تحریک پذیر دادن
که نوشتن موز، سیب درختی، زردآلو و چند نوع میوه رو اصلا نباید بخورم
داروی فاموتیدن، کلیدنیوم سی، ناپرازول۴۰ رو شروع کردم
و اینکه ما مادرمان را عرض ۵ ماه بر اثر کنسر معده از دست دادیم و من لاغرتر شدم و از اونجایی که من فقط از گیاهخواری شنیده بودم و از خامگیاهخواری اطلاعی نداشتم عضو گروهی شدم که از اون طریق کتاب شفایافتگان رو کمی مطالعه کردم و با خودم گفتم خوب چرا گیاهخواری نکنم.
شروع گیاهخواری:
سرآخر یک باره گوشت و مرغ رو حذف کردم. سیبزمینی آبپز و برنج و اینا میخوردم با لوبیا و نخود پخته و گوشت غذا رو نمیخوردم اگه قاطی با پلو بود. بعد اومدم تو مسیر خامگیاهخواری روز اول میوه خوردم خیلی احساس ضعف کردم. صبح آب هندوانه مصرف کردم و آخرین وعده هم موز خوردم. خیلی مریام میسوخت. تا اینکه ۳ روز روزه آب و آب سیب گرفتم.
همش در رختخواب بودم باز پامشیدم کارخونه انجام میدادم بالاخره داشتم از ناتوانی بیهوش میشدم. چشمهایم سیاهی میرفت و سرگیجههای شدیدی میگرفتم. تا شب سوم چند عدد خرما خوردم. بعد از روز بعد اومد صبح آب هندوانه خوردم.
در طول روز آب سیب و بعد میوههای فصل مثل شلیل و زردآلو، ملون با هربار خورون اینها تا وارد مری بنده میشد انگار شعله آتشی در من روشن میشد به شدت میسوخت مری تا حدو ۱۰ روز طول کشید رفته رفته اروم شدم تو اون مدت روزهای اول درد شدید بعد عین سرماخوردگی رگها و ماهیچههایم هم درد میکرد حالت تهوع داشتم و کلیهها و لوله ادرارم درد میکردن تا اینکه روز به روز بهتر شدم وهمش دوست داشتم میوه بخورم با وله داروهام کمکم گذاشتم کنار.
حذف داروها:
کلیدینوم سی، خوابآور بود که اون رو کم کم کنار گذاشتم
فاموتیدین رو کلا کنار گذاشتم
بعد ناپرازول از هر صبح ناشتا یک روز در میون و بعد نصف کردم الان هم یک روز در میون
ولی روزهای که نمیخورم بیشتر احساس سوزش مری و معده دارم
یه ۱۰ روزی هم میشه مغزیجات رو به تغذیهام وارد کردم.
البته متاسفانه چندین بار لغزش کردم و دست خودم هم نبود و دوباره مری هر سری سوزش داشت
خانم دکتر عزیز من با وزن لاغر شروع کردم این سبک زندگی رو که ۲ هفته گذشته ۴۱ کیلو بودم ولی قبلش وزن نکردم طوری شده لباسهام همه شل شدن من فکر میکنم حداقل ۴ کیلو یا بیشتر کم کردم
خانواده خیلی من رو سرزنش میکنند و همچنین همسرم.
الان لباسم میدم بالا دندهام رو قشنگ میبینم استخوانهام همه زده بیرون و ماهیچههای بدنم همون مقدار کم شل و آویزون شدن.
سوال:
من میخواستم ازتون بپرسم من میتونم مغزها رو وارد رژیم غذایی کنم و به چه صورت این کار رو انجام بدهم.
یا نظرتون چیه گیاهخواری یا وگن رو در پیش بگیرم که کمتر آسیب بزنم. چون خیلی هوس نان و برنج میکنم
یا اینکه خامگیاهخوار بشم؟
اگر گیاه خوار بشم چه چیزهایی مصرف کنم آسیب کمی بزنه و چه جوری شروع کنم با اینکه ۴ هفته هست میوهخوارم
تو سایت دیدم نوشته بودین برنج قهوهایی کمی و هویچ بخارپز و کدو استفاده کنیم چون نشاسته دارن دیگه هوس نشاسته کمتر میکنیم
نظرتون به بنده بگین
آیا من با خام گیاهخواری میتونم وزنم زیاد بشه؟
و یا گیاهخواری برای بنده بده؟
یا مواد پختنی من رو بیشتر در معرض سرطان مری و روده و معده قرار میده؟
واقعا آنقدر اما اگرها برایم پیش آمده باور کنید الان طوری شدم میوهها رو مجبوری میخورم.
اصلا حس خوبی ندارم.
اصلا سیرم نمیکنه.
هر یک و نیم ساعت کمتر ضعف میکنم.
الان خربزه میخورم صبح یه نیم ساعت بعد دوست دارم یه چیز شیرین بخورم
متاسفانه قبلا هم خیلی علاقه داشتم به شیرینیجات
تا احساس ضعف میکردم هر چیز شیرین مثل خرما، حلوا، کیک، دم دستم بود میخورد
من الان مشکلم لاغری بیش از حدمام هست.
واحساس میکنم بدنم مثل قبلا قوی نیست همش زود خسته میشم.
احساس سبکی میکنم، حالم بهتره، ولی یه کاری انجام میدم زود خسته میشم
صبحها حمام آفتاب میگیرم تا جایی که بتونم پیاده روی میرم عصرها.
واینکه بنده آخرین آزمایشام کم خونی و ویتامین دی پایین بود که دکتر گفتن چون داروهات زیاده یبوست میگیری نخوردم.
خانم دکتر من پوزش میخوام خیلی طولانی پیام گذاشتم.
من برای حال روحی خودم کلاس یوگا میخوام برم گفتن پروتئین بخورم با این تفاسیر چه چیزهایی بخورم؟