امروز یجایی توی پاسخ به سوالها (شماره 101) در وبگاهتون خوندم که نوشتین:
«مصرف غذا بر مبنای کالری آن مفهومی نادرست و ساخته و پرداخته ی درک ناکامل از چگونگی پروسه ی متابولیسم مواد غذایی و اهمیت نوع غذا در این پروسه است.»
دلم میخواست بیشتر در این مورد توضیح بدین
یعنی این اعداد و ارقامی که برای برآورد میزان کالری مورد نیاز روزانه انسان محاسبه میشن، در رژیم خام خواری چندان صدق نمیکنن؟ مثلا در کتاب 80/10/10 با محاسباتی که دکتر گراهام برای کالری مورد نیاز انسان (با در نظر گرفتن میزان فعالیت روزانش و سایر مشخصات) انجام داده، و همچنین با محاسبه کالری تک تک میوه ها و سبزیجات و مغزها، برای تامین مثلا روزانه 2000 کالری، مصرف حداقل 12 عدد موز، به اضافه میوه ها دیگر رو پیشنهاد دادن… یعنی شاید بالغ بر 4-5 کیلو میوه در روز.
این در حالیه که من شاید روزی حدود 1/5 تا 2 کیلو میوه بیشتر نمیخورم… (مثلا روزی یکی دو عدد موز با 4-5 تا خرما به اضافه میوه های دیگه) با این وجود احساس گرسنگی نمیکنم، و وزنم هم فعلا یکی دو هفته ست رو 41 کیلو تثبیت شده و پایینتر نیومده… (البته نمیدونم این وزن برای من نرمال هست یا پایین نرمال…قبلا گفته بودم که 29 سال دارم و قدم 162 هستش، و 6 ماهه که گیاهخوار و 2 ماهه که خامخوار هستم، و طی دو ماه 7 کیلو کم شدم).
به نظرتون واقعا باید طبق این محاسبات، مقدار غذای روزانمون رو دریافت کنیم؟… و اگه کمتر از اون باشه، یعنی میزان کالری مصرفیم از دریافتیم بیشتر بوده؟
.
.
.
.
.
.
پاسخ
.
.
.
.
.