شما چطور با خامگیاهخواری آشنا شدید؟
پروسه گیاهخواری و خامخواری برای من در دو مرحله متفاوت و جدا از هم صورت گرفت. در نوجوانی با کتاب فوائد گیاهخواری صادق هدایت آشنا شدم که البته مرا گیاهخوار نکرد ولی مطمئناً گوشهای از ضمیر باطنم جا گرفت. سپس البته بطور مرتب کتابهای مختلف و فراوانی درباره زندگی هوشمندانه حیوانات میخواندم.
حدود 20 سال پیش، در امریکا با هدف تغذیه سالمتر ابتدا گوشت حیوانات و سپس تمام فرآوردههای حیوانی را کنار گذاشتم. در همان زمانها بود که با مسئله حقوق حیوانات و شکنجههایی که به این موجودات برای تهیه «غذا» برای بشر وارد میاید آشنا شدم. این ابتدای گیاهخواری من بود.
همواره به نقش تغذیه در سلامت روح و جسم باورداشتهام حتی زمانیکه در دانشکده پزشکی تحصیل میکردم. پس به دلیل علاقهام به مسائل سلامتی، طبیعت و حیوانات در جستجوها و مطالعات مختلفی که همواره مشغولشان بودهام به دو کتاب از دو نویسنده بیشتر نمایشی در مورد خامگیاهخواری بر خوردم. با آشنا شدن با مفهوم خامگیاهخواری ناگهان به نظرم رسید که خامگیاهخواری جواب تمام معضلات بشر، حیوانات و کره زمین را در خود دارد.
چون کلاً تمایلات گردن نگذاشتن به وضع موجود و عدم باور به ارگانهای مرسوم وجا افتاده اجتماعی را دارم ناگهان احساس کردم که با پیشه کردن خامگیاهخواری زندگی بشر و بدنبال آن زندگی بر روی کره زمین زیر و رو خواهد شد. مشکل انرژی، سوخت، حمل و نقل، بیماری، طب مبتنی بر مصرف دارو و اعمال جراحی، ظلم و ستم بیپایان و غیرضروری به حیوانات، مسئله تخریب کره زمین، گازهای گلخانهای، زندگی مصنوعی، غذاهای مصنوعی، پیچیده کردن زندگی، مصرف بیش از حد، تولید زباله، کنترل کمپانیهای بزرگ چند ملیتی برغذا و سرنوشت بشر، و هزاران هزار موضوع و معضل دیگری که امروز با آن روبرو هستیم همه و همه به خودی خود حل خواهند شد. انسان ساده خواهد زیست. ساده خواهد خورد. به طبیعت نزدیکتر خواهد شد و کشتار و آزار این همه حیوان بیگناه را به تاریخ گذشته خود خواهد سپرد. انسان طبیعتی لطیفتر و روح و جسمی سالمتر خواهد داشت و به اصل خود یعنی طبیعت باز خواهد گشت. حرص و ولع مصرفی بودن با ساده زیستن و ساده خوردن خودبخود از بین خواهد رفت. بعنوان مثال یک خامگیاهخوار که به اصول طبیعی زندگی باورد داشته باشد مصرف لوازم آرایش، رنگ مو و هزار وسیله و ابزار مصنوعی را کنار خواهد گذاشت و همین خود به آزادی میلیونها حیوان خواهد انجامید.
به هر صورت اینها بود فکرهایی که میکردم و جاذبههایی که خام گیاهخواری برایم داشت و این حدود 8 سال پیش اتفاق افتاد.
هنوز هم بر همه آن افکار و باورها هستم و معتقدم تنها راه نجات کره زمین و موجودات آن این است که انسانها از نقش مصرف کننده خارج شده و به تولید حداقل بخشی از غذا و مواد مورد نیاز مصرفی خود بپردازند. مثلا میتوان جنبش باغچههای سبزیکاری جمعی و محلی را راه انداخت و هرکس درختی یا گیاهی برای مصرف خود و افراد محله بکارد.
راه فراوان است. فقط این مانده که آدمها دست بدست هم دهند و اداره زندگی، حیات و افکار خود را از دست کمپانیهای بزرگ سودجو درآورند و زمین را نجات دهند.
امیدوارم پاسخ به سوال شما داده باشم.
از سوالتون متشکرم.
شاد باشید.