سلام
و خدا قوت
واقعا باید این سر رو بالا بگیرم و به وجود شما روی زمین افتخار کنم که اینجوری دارین نشاط و سلامتی رو با دیگران تقسیم میکنید و الان حلقه ایی سبز رنگ و پر انرژی وجودتون رو گرفته حلقهای که از دعای خیلی ها که سلامتیشون با راهنمای های شما رو به بهبود رفته… واقعا شما فرشته نجاتی هستین که خدا واسه زمینی ها فرستاده..
من دختری هستم 23 ساله و دانشجو و نمیدونم از کدوم مشکل جسمیم واستون بگم… من از بچگی از طعم گوشت متنفر بودم و ناخودآگاه همیشه از ظرف غذام گوشت رو جدا میکردم و نمیتونستم حتی بوش کنم همیشه میگفتم مامان این غذاهه مزه گاو میده یا این شیر مزه گاو میده نمیخورم بلد نبودم جوره دیگه ای بگم که نمیتونم بخورمش سنمم کم بود همینجور بزرگ شدم اما خوب گاهی به خوردم میدادن غیر مستقیم با تکنیک های آشپزی مختلف تا اینکه دیگه دیدم بی فایدست غذام رو باید جدا کنم و کامل مطالعه کردم و گیاهخواری دقیق و کامل بدون حتی یک شکلات کوچولو که قبلا میخوردم شروع کردم لبنیات که از اولم نمیخوردم گوشتم که نمیخوردم ماهی هم لب نمیزدم فقط مرغ بود که اونم کامل ترک شد. این وسط یک عالمه داروی رنگارنگ بود من بدونه مشورت قطع کردم از اول فروردین لیتیوم رو قطع کردم عوارضش وحشتناکه… من اختلال دو قطبی دارم هزار ور دارو از انواع آرامبخش ها کلونازپام گرفته تا کاربامازاپبن و والپرات سدیم فلوکسیتین پروپنانول اگه اشتباه مینویسم ببخشید و ضد افسرده گی های سه حلقه ای و با مشکل هاد معده که باعث میشد 30 روز لب به هیچی نزنم اشتهام بند بیاد و با سروم زندگی میکردم که بعدش معدم اخیرا خون جمع میکنه تو دهنم خون میاد جمع میشه مخصوصا صبح ها… غذا بر میگرده رفلاکس معده فکر کنم بهش میگن… میگرن شدید و عصبی که دکترا میگن دو تا سردرد داری یکی عصبی یکی دیگش اسمش یادم نیست… خوردن والپرات سدیم واسم تشنج بوجود آورد که قطع کردم اما هنوز گاهی حالت تشنج یعنی قفل شدن دست و پام تنگی نفس و بعد از حال میرم واسم پیش میاد… میگرنم که ممکنه 4 شبانه روز منو درگیر کنه آدمی هستم خوشبختانه نه از تنقلات و شیرینیجات و شکلات و این چیزا خوشم نمیاد تا حالا قند لب نزدم و الان این اختلال دو قطبی که میگن همه زندگیمو بهم زده من کنترل روی هیچیم ندارم عدم نیاز به غذا و خواب شدید تو یک دوره دارم گیاهخوار هم هستم همینجور داره وزنم پایین میاد میترسم لیتیوم رو یک هو قطع کردم از لیتیوم و هر هفته آزمایش دادن خسته شدم و دوست دارم فقط با طبیعت جسم و روحم رو به سلامتی هدایت کنم نه دارو
شدم موش آزمایشگاهی! یک دارو دادن واسه اشتها باعث ترشح شیر تو سینم شد که بعدش چند ماه طول کشید به کمک دکتر زنان این هورمون ها رو تنظیم کنیم… مشکوک به ویروس تو معده بودم تست دادم چیزی نبود علت این نخوردن ها و کم غذای عدم نیاز به غذا رو کسی نفهمید اما الان حس میکنم سبزیجات و مغز ها کمی اشاتهام رو بهتر کرده در ضمن 5 یا 6 لیتر آب میخوم.
مشکل خواب دارم 72 ساعت هم رسیده نخوابیده باشم خستم از این دکتر به اون دکتر.
یکی میگه بخش اعصاب و روان بهم شوک بدن یکی میگه روانکاوی یکی میگه قرص… به 15 تا قرص در روز هم رسیده بودم… الان مثل پیر زن ها از دوتا پله نمیتونم بالا برم از بس آرامبخش و دارو خوردم… تو خواب میپرم جیغ میزنم. اصلا زندگیم کامل بهم ریخنه ازتون کمک میخوام من باید با این عاطفه جوان که هزار تا آرزو داره با این جسم ضعیف و بیمار چکار کنم؟
© 2023 - تمام حقوق وب سایت متعلق به دکتر زرین آذر می باشد.