با درود فراوان خدمت خانم دکتر زرین آذر
مهران هستم 40 ساله از ایران. بسیار خوشحال و خوشبختم که با شما آشنا شدم و از مطالب و آموزه های سایت شما بسیار آگاهی، امید و انرژی میگیرم و آشنایی با شما انرژیِ دوباره ای به من داده که به زندگی برگردم. در سالهایِ پیش که جوانتر بودم به خاطر عشق و علاقه ام به طبیعت می خواستم گیاه خوار بشم که البته پزشکم من رو از انجامش منع کرد. اما از وقتی که سایت شما رو دنبال می کنم و کتابِ خود درمانی کولیت و کرون دکتر دیوید کلاین رو می خونم از تاریخ 7/4/1402 مصرف همه فرآروده هایِ حیوانی رو کاملاً قطع کردم. با اجازتون شرحی از بیماریم رو خدمتتون ارائه می کنم:
شرح بیماری:
به مدتِ 16 سال هست که بیماریِ کولیتِ اولسروز دارم و 15 سال دارو مصرف می کنم چرا که یک سال طول کشید تا پزشکان بیماریم رو تشخیص بدهند. علائم بیماری ابتدا به این صورت نمایان شد که کمی بعد از صرف وعده هایِ اصلی غذا، اسهال و دردِ شکم داشتم و بعد از چند ماه دفعِ خون شروع شد تا اینکه در نهایت بعد از یک سال، کولونوسکوپی انجام دادم و کولیت اولسروز تشخیص داده شد (در این مدت با وجود بیماریم، ورزش سنگینِ رزمی هم انجام می دادم). نتیجه یِ کولونوسکوپی هم این بود که از اواسطِ روده ی بزرگ تا قسمت پایین خراش و التهاب ادامه داشت اما در رکتوم و مقعد التهاب و زخمی وجود نداشت. در ابتدا دارویِ پردنیزون روزی 2 عدد و آساکولِ 400 (مزالازین) روزی 4 عدد تجویز شد که بلافاصله خونریزی قطع شد اما اسهال در این سالها کم و بیش وجود داشت، مواقعی هم درد داشتم اما نه زیاد. بعد از مدتی به جای پردنیزون، آزارامِ 50 (آزاتیوپرین) تجویز شد که اون رو هم روزی 2 عدد مصرف می کنم. چند سالی هم هست که به جایِ آساکول، دارویِ مشابهِ ایرانیِ اون یعنی مزالازینِ 500 به خاطر اینکه کپسولِ آساکول موجود نیست طبقِ توصیه ی پزشکم مصرف می کنم اون هم روزی 4 عدد. طبق توصیه ی پزشک در این 15 سال قرص آزارامِ 50 رو می بایست حتما روزی 2 عدد می خوردم اما کپسول مزالازینِ 500 رو بنا بر وضعیت بهبودی روده می تونستم کم کنم که حتی به یک عدد در روز هم رسوندم که این البته با درد و دلپیچه و اسهال همراه بود که دوباره مجبور شدم اضافه کنم و به تدریج در نهایت به همون 4 عدد در روز رسید. در سال هایِ اول بیماری، وزنم از 70 کیلو به 60 کیلو رسیده بود و تعداد دفعاتِ دفع، تا 10 بار در روز هم می رسید. اما در حال حاظر وزنم 75 کیلو هست با قد 175 و حدود 10 سالی هست که وزنم برگشته. داروها رو کامل مصرف می کنم و اسهال و درد و خونریزی ندارم و تعداد دفعاتِ دفع هم 2 یا 3 بار در روز هست. در ضمن مدتی بعد از مصرف داروهای خودم به علت سوزش معده، پنتوپرازول یا امپرازول 20 مصرف می کنم. به لحاظِ تغذیه هم غذاهای خونگی می خوردم که زیاد هم سرخ کردنی نبود و فست فود هم نمی خورم، ساکنِ شمال کشور هستم (مازندران) و نان و پلو خورش غذایِ اصلی من بود که اغلب نان و گوشت و مرغ بود و به نسبت اینها کمتر ماهی هم می خوردم. سالاد نمی خوردم حبوبات پخته مخصوصاَ لوبیا و عدس هم همچنین نمی تونستم بخورم . شیر هم نمی خوردم چرا که دچار اسهال می شدم میوه هم کمتر می خوردم و در سالهای اول بیماری میوه رو کمپوت می کردم و می خوردم (که البته همه اینها توصیه ی پزشکم بوده). از لبنیات، ماستِ محلیِ و پنیر و کره محلی فراوان می خوردم. اهل سیگار و مشروب نیستم اما هر روز یک تا دو لیوان چای مصرف داشتم. نوشابه و دوغ گاهاً می خوردم اما نه مرتب و همیشه. قبل از بیماریم ورزشکار بودم اما از وقتی بیمار شدم ورزش رو ترک کردم و بسیار کم از نور آفتاب بهره بردم. در این 15 سال چهار بار کولونوسکوپی شدم و هر بار کولیت غیر فعال تشخیص داده شد و روده ام بنا بر نظر پزشک مانند یک روده ی سالم کاملاً طبیعیه. هر چهار ماه هم آزمایشِ خون میدم که بیماری و وضعیت کبد تحت کنترل باشه که اون هم طبق نظر پزشک مشکلی نداره (البته آنزیم کبد به دلیل مصرف داروها بالاست اما با این وجود پزشکم معتقده که اگر بنا بر تشخیص خودش این میزان بالا باشه دارویی برای کنترلش تجویز می کنه و جای نگرانی نیست). زمانی هم که دوز مزالازین رو کم کرده بودم، تعداد دفعم زیاد شده بود و دلپیچه داشتم و مدفوع هم شُل بود آزمایش مدفوع دادم که کلپروتکتین رو بالا نشون می داد و با بالابردن دوز مزالازین یعنی 4 عدد در روز، علائم از بین رفت و دفعم حالت طبیعی پیدا کرد و مشکلی نداشتم. اما در حقیقت احساس درماندگی و بیچارگی می کنم. بهترین سالهای عمرم رو اسیر این بیماری بودم و ناتوان از انجام همه ی کارها و فعالیت هایی که آرزو داشتم انجام بدم. در این سالها به پنج فوق تخصص، دو متخصص و یک جراح که همگی از پزشکان مطرح بودن مراجعه کردم و اونها من رو قانع کردن که این بیماری علتش مشخص نیست و درمان نداره و صرفاً با دارو کنترل میشه . اما با خوندن مطالب سایت شما و کتاب دکتر کلاین پی به علت بیماریم بردم و تقریباً تمام عوامل ایجاد بیماری که در کتاب قید شده شامل حال من میشه و مهمترنشون به نظرم تغذیه نامناسب، استرس و فشارهای روحی و روانی، کم خوابی که اغلب شبها اصلاً نمی خوابیدم و ورزش سنگین و زیاد بوده. همچنین در دوران نوزادی دو سال شیر گاو خوردم و در دوران کودکی همیشه گوارش حساسی داشتم و اغلب با خوردن غذاهای غیر خانگی دچار اسهال و استفراغ می شدم. من عاشقِ طبیعت هستم و با وجود این بیماری گاهاً کوهنوردی میرم و از طبیعت روح می گیرم اما این بیماری تقریباً من رو خونه نشین و منزوی کرده و بیشتر با عوامل ایجادِ بیماری درگیر کرد. بیماری دیگری که از سال گذشته درگیر اون شدم هِرنی هیاتال بود که با آندوسکوپی تشخیص داده شد و در ابتدا با درد قفسه سینه و درد معده شروع شد و پنتوپرازول 40 تجویز شد که روزی یک عدد ناشتا می خورم که البته هیچ تاثیری نداره و سوزش در قسمت گلو هست و تا زبونم هم سوزش دارم. در حال حاضر تغذیه ام بر اساس روش تغذیه کتاب دکتر دیوید کلاین هست به این ترتیب که صبح رو با خوردن آب شروع می کنم. سپس هندوانه و بعد اسموتیِ موز و خرما و کرفس، بعد از اون هم آبمیوه سیب و گلابی و انگور می خورم، بعدش هم طالبی می خورم، دوباره اسموتی موز و خرما وکرفس، قبل از شام هم آب سبزیجات هویج و کرفس یا کاهو، برای شام هم بنا بر ذائقه، هویج پخته یا سیب زمینی پخته و یا کدویِ پخته مصرف می کنم. در طولِ روز هم 8 تا 10 لیوان آب می خورم. فعلاً درد شکم ندارم اما کمی اسهال دارم ولی نه به شکلِ دلپیچه که با حالتِ اضطرار مدام دستشویی برم. هنوز دارو هام رو به همون ترتیب مصرف می کنم. نتیجه ی آزمایشات، کولونوسکوپی و آندوسکوپی رو خدمتتون ارسال می کنم.
سوال:
1.با توجه به اینکه در حال حاظر البته با خوردن داروها و با توجه به نتیجه کولونوسکوپی وضعیت روده ام طبیعیه و درد و خونریزی هم ندارم و شرایطم با اشخاصی که در کتاب دکتر کلاین و همچنین بخش پرسش و پاسخ سایت شما، شرح بیماریشون رو بیان کردن که اغلب خونریزی داشتن و وضعیتشون حاد بوده، فرق داره و بهتره چه توصیه ای برای تغذیه ی من دارید؟
2.چطور باید مصرف دارو ها رو در زمان روش تغذیه شفابخش که در کتاب دکتر کلاین هست کم و سپس قطع کنم؟ امکانش هست که یک دکتر علم بهداشتِ طبیعی در ایران معرفی کنید تا از نزدیک مشاوره بگیرم؟ آیا ضرورت داره که با یک پزشکِ گوارش مشورت کنم؟ متاسفانه پزشکِ خودم با این شیوه مخالفه. یا اینکه پزشک گوارشی در ایران هست که به تغذیه و روش درمان طبیعی معتقد و آگاه باشه؟
3. غذاهایی که می خورم فقط اسموتی، آب میوه ها و ملون ها هستند. سوالم اینه که چه قدر باید بین این وعده ها زمان بگذارم؟ همچنین طبق کتاب آب سبزیجات رو نیم ساعت قبل از شام می خورم، چه مدت باید با آخرین وعده ی آب میوه فاصله داشته باشه؟ چونکه در کتاب گفته شده آب سبزیجات با آخرین وعده میوه شیرین باید حداقل 2 ساعت فاصله داشته باشه و این باعث گرسنگی در من میشه.
4. آیا هندوانه و طالبی رو میتونم در یک وعده با هم بخورم؟ برای شام میشه سیب زمینی پخته، هویج پخته و کدوی پخته رو با هم خورد؟
5.سوزشِ معده ام رو چطور رفع کنم؟ با وجودِ سوزشِ معده و فتقِ معده ای که دارم این رژیم مناسبه؟ و آیا هرنی هیتال قابلیت برگشت پذیری داره و معده سرِ جایِ خودش بر می گرده؟
در پایان بابت وقتی که میگذارید و همچنین بابت خدمات ارزشمندی که در زمینه ی ترویج آگاهی، سلامتِ انسانها، حفظِ محیطِ زیست و همه ی مهربانی ها و فروتنی هایتان یک دنیا سپاسگزام.