درود بر شما
منیژه هستم ۵۴ ساله ، ساکن شهر رشت
اولین زایمان در ۱۷ سالگی و دومی در ۱۸ سالگی ، ۱۴ ماه بعداز زایمان دوم و از حدود سن ۱۹ سالگی بیماری دیابت نوع یک در من شروع شد. (چهار ماه قبلش بر اثر دعوای خانوادگی، شوک شدیدی به من وارد شد)
در ابتدا بمدت یکماه قرص بنی کلامید مصرف میکردم، سپس انسولین حیوانی و بعداز چند سال انسولین MPH استفاده کردم. الان هم حدود ۵ سال است که انسولین نانتوس استفاده میکنم و از اردیبهشت ۹۹ هم علاوه بر این، نوواراپید(قبل از غذا) تزریق میکنم.
حدود دو سال بعداز شروع دیابت ، یبوست ، تعریق زیاد پوستی و خارش و درد واژن داشتم که هنوز هم اینها رو دارم، بخصوص تعریق که در شروع خام گیاهخواری تقریبا قطع شده بود که الان حدود پنج ماهه که دوباره شدید شده.
در ضمن قرص متفورمین ۵۰۰ هم از سال۸۷ تا ۹۷ مصرف کردم.
(/سال ۹۷ بعداز حدود پنج ماه خامخواری یائسه شدم)
سال ۷۶ جراحی آب مروارید چشم (کاتاراکت) داشتم چشم چپ و بعداز نه سال چشم راست.
از سال ۸۰ تا ۸۳ قرص گاباپنتین۵۰۰ (شبی یک عدد) مصرف میکردم. (برای درد پا)
از سال ۸۲ کم کاری تیرویید ، فشار خون، درگیری اعصاب و روان( وسواس شستشو، وحشت و استرس ،ترس از دست دادن) اختلال عصب ها و نوروپاتی دیابتی شروع شد ؛ برای تیرویید از همون سال قرص لووتیروکسین روزی یک عدد بجز جمعه
از سال ۸۲ قرص کاپتوپریل برای فشار خون (روزی دو عدد) و بعداز چند سال لوزارتان ۲۵ (روزی دو عدد) جایگزین شد.
سال ۸۲ مسأله ی سیاتیک و دیسک کمر داشتم، بیشتر درد پای چپ بود که به کمر میزد. در رفتگی یکی از مهره ها هم داشتم که عمل نکردم و هنوز که هنوزه هر از گاهی اذیتم میکنه و نمیتونم راه برم.
از سال ۸۲ قرص فلووکسامین۵۰ روزی ۶ عدد تا سال ۹۵
از سال ۹۵ قرص سرترالین۵۰ (شبی یک عدد) تا سال ۹۷ مصرف میکردم.
سال ۹۶ مسأله ی قلبی پیدا کردم و گرفتگی سه تا از رگهای قلب تشخیص داده شد که جراحی باز توصیه شد که انجام ندادم و به توصیه ی پزشک دیگری قرصهای سوستاک (یکی صبح یکی شب) و دیلتیازم(یکی صبح یکی شب) رو شروع کردم.
سال ۹۱ به بهانه ی زخم انگشت شصت پا به کلینیک طب سنتی در تهران رفتم و از زالو درمانی ، سنگ داغ و دارو های گیاهی استفاده کردم.
سال ۹۶ به توصیه ی متخصص قلب، وعده های نهار من سبزیجات بخارپز (مثل کلم ها ، شوید، هویج، شلغم، جعفری) استفاده کردم.
از ۲۰ خرداد ۹۷ ضمن آشنایی با مجموعه ی سبزپروردین در رشت و خانم صمدی، شروع به خام گیاهخواری کردم و طبق مشاوره ها، یکماه بخارپز و سپس تماما خام (۸۰درصد میوه جات ، ۲۰ درصد سبزیجات) خوردم و بعداز چند ماه مغزیجات اضافه شد. طبق دستور مشاور انسولین نانتوس که در روز ۳۰ واحد میزدم در طی حدودا یکسال به ۶ واحد رسوندن و قرص متفورمین ۵۰۰ که روزی دو عدد مصرف میکردم قطع کردن (در طی این کم کردن انسولین و قرص ، خیلی اوقات قند خونم بالا میرفت به حدود ۵۰۰ و وزنم از حدود ۶۰ کیلو به حدود چهل کیلو رسیده بود. ضمنا تعادل حین راه رفتن هم بیشتر به هم ریخت.) همچنین طبق نظر همان مشاور، قرص های لووتیروکسین و سرترالین هم کم کم قطع شد(که البته عوارض شدیدی مثل پرخاشگری و بهم ریختن روان در من داشت) همچنین قرص دیلتیازم هم با مشورت متخصص قلب، حذف شد.
از مهرماه ۹۸ با وجود خام خواری، انگشتان پای چپم دچار التهاب و بعد آبسه شد ، در ابتدا گفتند که سمزداییست و من از رفتن به پیش پزشک و خوردن داروهای شیمیایی خودداری میکردم اما با ورم، تب و التهاب عفونی مجبور به مراجعه به متخصص عفونی شدم. تشخیصی نداشتن فقط رژیم خام گیاهخواری و کلا گیاهخواری رو موثر میدانستند و قول درمان دو هفته ای زخم پا را دادند.(با شستشو با سرم و پانسمان نوین شامل ورق نقره، ازون و گاز وازلین و تجویز چند نوع آنتی بیوتیک و قرص ضد قارچ بخاطر تشخیص عفونت قارچی )
حدود شش ماه به همین روال پیش رفت و نتیجه ای نداشت در اثر آبسه ها و عفونت، سه انگشت کوچک پام ناخن ها افتادند و رو به تحلیل رفتن و عفونت و چرک زیاد و درد وحشتناک داشتم. از آبان ماه سردی داخلی شدید بدن داشتم (بطوری که میلرزیدم حتی کنار شومینه کاپشن میپوشیدم ولی فایده ای نداشت) ، اسفند ۹۸ بغل شصت پام حالت سوراخ شدگی پیدا کرد. (لازم به ذکر است در اثر فشار خون خیلی بالا و استرس با مراجعه به متخصص کلیه و فشار خون ، قرص والسارتان۸۰ شبی یک عدد مصرف میکردم.) یکماه بعد با مراجعه به متخصص پوست و انجام نمونه برداری و آزمایشات ، تشخیص اختلال عروق داده شد.
با سردرگمی بسیار و همچنین شروع جریان کرونا بلاتکلیف بودم، تا اینکه اردیبهشت ۹۹ در بیمارستان رازی رشت بستری شدم و تشخیص دکتر روماتولوژی ، واسکولیت پوستی بود و دکتر روماتولوژ دیگری در اونجا دیابتی فوت هستم و با انجام سونوگرافی عروق پا نهایتا نظر به قطع پا دادن که من مخالفت کردم و با رضایت شخصی خودم مرخص شدم. به تهران رفتم و در بیمارستان فیروزگر بمدت یکماه بستری بودم. برای عفونت پام آنتی بیوتیک تزریق کردن که تاثیری نداشت، اونجا هم آزمایشاتی دادم که گفتن خونرسانی ضعیفه و مشکل عروق داری، آنژیو پلاس ران سمت چپ انجام دادن، بعداز اون کمی زخم پام بسته شد ولی نهایتا اونها هم نظر به قطع پا دادن که اونجا هم قبول نکردم و با رضایت خودم مرخص شدم. سپس در منزل پسرم در تهران، تحت جراحی توسط پزشکی قرار گرفتم (اون جراح سعی در تخلیه ی عفونت داشت که حتی میخواست بخشی از تاندون پام رو هم برداره که مخالفت کردم.) که موفقیت آمیز نبود، حتی بخیه ای که کرده بود باز شد!
بعداز آن در مرداد ۹۹ به پزشک طب سنتی خودم مراجعه کردم که ایشون گفتن بدنت بشدت سرده و کبدت گرمه. ابتدا به پام زالو انداخت بهمراه داروهای گیاهی و دو تا پماد ، آبان ماه زخم پام بسته شد ولی باز هم کمی باز میشد ، یا انگشتان دیگرم ملتهب میشد. داروها رو استفاده میکردم و تا حدی پام خوب شده بود ، سرمای درونم هم رو به کاهش بود که البته تا اسفند ماه از بین رفت. قرار بود دی ماه مجدد برم تهران پیششون که شرایط مالیشو نداشتم ولی اردیبهشت ۱۴۰۰ رفتم، مجددا روی پا زالو انداخت پشت قلب هم همینطور، ده جلسه ماساژ و بادکش بهمراه داروهای گیاهی ، زخم پا تقریبا بسته شد منتها همچنان به شکل کامل درمان نشده، در راه رفتن مسأله دارم و نمیتونم خوب راه برم دردی از قوزک پا بسمت کمر میزنم که نمیتونم ادامه بدم و حتما باید بشینم. الان دو هفتست بعضی اوقات میخوام راه برم یهو کوپ میکنم و نمیتونم اصلا راه برم عجیبه برام ( جدای از اینکه انگشت های پامو نمیتونم تکون بدم و ناخن ها هم ریخته فقط انگشت شصت ناخن داره که اون هم نرمال نیست.) شبها موقع خواب در هر دو پا درد وحشتناک دارم و هر دو ساعت منو بیدار میکنه به گونه ای که از پشت قوزک پا تا باسن درد شدیدی دارم( انگاری که موریانه در حرکته) و منو بی حس میکنه.
البته اخیرا بعضی اوقات حالت خفگی بهم دست میده بیشتر در خواب اتفاق میفته نمیدونم علتش چیه.
اخیرا با مشورت یکی از آشنایان که پزشک عمومی هستن قرص calcium Dobesilate رو هر ۱۲ ساعت برای مسأله ی التهابی مفاصل که در آزمایشم نشون داده شد مصرف میکنم.
از اینکه وقت گذاشتید و پیام طولانی من رو مطالعه کردید بسیار سپاسگزارم. ممنون میشم که راهنمایی اساسی من رو بفرمایید.